Perdic | سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (15 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	the wind drowned the strigs U	سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	stringed instruments U	سازهای سیمی
	string band U	دسته موزیک سازهای سیمی
	woodwind U	موسیقی برای سازهای بادی چوبی
	structural section U	مقطع سازهای
	structrual steelwork U	فولاد سازهای
	structural steel U	فولاد سازهای
	structual engineering U	مهندس سازهای
	structural element U	بخش سازهای
	structural concrete U	بتن سازهای
	ligature U	کلیدکوک سازهای زهی
	design load U	حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
	structural failure U	نقص یا ضعف سازهای شکست در برابر نیرو یا بار
	untimate load U	بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
	wing spar U	عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
	wire cloth U	تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
	synthesizer U	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
	synthesisers U	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
	voices U	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
	voice U	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
	synthesizers U	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
	voicing U	وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
	cords U	سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
	cord U	سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
	Faraday cage U	صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
	air bedding U	لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
	pneumaticity U	خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
	wire matrix printer U	یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
	buzzers U	وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
	alarms U	زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
	alarm U	زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
	alarmingly U	زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
	alarmed U	زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
	buzzer U	وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
	hoods U	پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
	hood U	پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
	cuckoo clocks U	ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
	cuckoo clock U	ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
	non rotating wire rope U	طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
	mocking bird U	یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
	mail server U	کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
	honks U	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
	honking U	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
	honked U	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
	honk U	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
	acrophony U	صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
	pings U	صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
	ping U	صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
	pinged U	صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
	pinging U	صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
	contraltos U	زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
	contralto U	زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
	monophthong U	صدای ساده وتنها صدای بسیط
	phut U	تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
	chortles U	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
	chortle U	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
	chortled U	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
	chortling U	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
	stringed U	سیمی
	wiry U	سیمی
	dump U	نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
	wire hinge U	لولای سیمی
	hawser U	طناب سیمی
	tightwire U	طناب سیمی
	hawsers U	طناب سیمی
	netting U	تور سیمی
	wire gauze U	توری سیمی
	netting U	شبکه سیمی
	wire core U	مغزی سیمی
	wire drag U	لاروب سیمی
	wire netting U	تور سیمی
	wire rope U	طناب سیمی
	cable U	طناب سیمی
	backstop U	حصار سیمی
	three wire generator U	دینام سه سیمی
	greyhound U	غربال سیمی
	greyhounds U	غربال سیمی
	wirework U	کارهای سیمی
	wire ropes U	طنابهای سیمی
	three wire system U	دستگاه سه سیمی
	cabled U	طناب سیمی
	wire beater	همزن سیمی
	open wire line U	خط سیمی هوایی
	lang's lay wire rope U	طناب سیمی یک سو
	open wire line U	خط سیمی لخت
	quadded cable U	کابل چهار سیمی
	magnetic wire recording U	ضبط صوت سیمی
	beach matting U	تور سیمی ساحلی
	wire netting U	بافت توری سیمی
	sarrated wire rope U	طناب سیمی دندانهای
	phantomed cable U	کابل چهار سیمی
	phantom circuit U	مدار چهار سیمی
	plated wire memory U	حافظه سیمی اندوده
	griddles U	غربال سیمی کارگران
	griddle U	غربال سیمی کارگران
	skirl U	صدای زیر صدای نی انبان
	screened U	تور سیمی نصب کردن
	screen U	تور سیمی نصب کردن
	screens U	تور سیمی نصب کردن
	phantoplex telegraphy U	تلگراف چهار سیمی مرکب
	screening, screenings U	تور سیمی نصب کردن
	body shirt U	بادی
	pneumatic U	بادی
	flatuous U	بادی
	blowy U	بادی
	wire glass U	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
	omnibus wire U	سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
	screened U	تور سیمی پنجره توری دار
	screen U	تور سیمی پنجره توری دار
	screening, screenings U	تور سیمی پنجره توری دار
	screens U	تور سیمی پنجره توری دار
	wired glass U	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
	repeater U	وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
	quicksand U	ماسه بادی
	blowtube U	تفنگ بادی
	wind corrosion U	ساییدگی بادی
	hurricane lamps U	چراغ بادی
	wind current U	جریان بادی
	pneumatic press U	پرس بادی
	air bed U	تشک بادی
	blow gun U	تفنگ بادی
	pneumatic tools U	اسبابهای بادی
	at first blush U	در بادی امر
	air pump U	تلمبهء بادی
	hurricane lamp U	چراغ بادی
	air operated horn U	شیپور بادی
	air hammer U	چکش بادی
	air gun U	تفنگ بادی
	pneumatic tire U	لاستیک بادی
	air blast transformer U	مبدل بادی
	pneumatic riveting U	پرچکاری بادی
	wind erosion U	فرسایش بادی
	aeromotor U	موتور بادی
	marine sand U	ماسه بادی
	sailboats U	قایق بادی
	pneumatic U	لاستیک بادی
	airguns U	سلاح بادی
	airguns U	تفنگ بادی
	airgun U	سلاح بادی
	airgun U	تفنگ بادی
	air rifles U	تفنگ بادی
	sailboat U	قایق بادی
	wind generator U	مولد بادی
	air brakes U	ترمز بادی
	air brake U	ترمز بادی
	pneumatic hammer U	چکش بادی
	pneumatic fender U	دفرای بادی
	lantern U	چراغ بادی
	lanterns U	چراغ بادی
	air rifle U	تفنگ بادی
	fly ash U	خاکستر بادی
	windmills U	اسیاب بادی
	windmill U	اسیاب بادی
	blowgun U	تفنگ بادی
	blow pipe U	تفنگ بادی
	pop gun U	تفنگ بادی
	running sand U	ماسه بادی
	dune sand U	ماسه بادی
	viola d'amore U	ویولون دارای 7 سیم زهی و 7 تار سیمی
	acoustic screen	تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
	headstay U	سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
	schooners U	نوعی قایق بادی
	schooner U	نوعی قایق بادی
	popgun U	تفنگ بادی بچگانه
	riveting hammer U	چکش بادی پرچ
	chipping hammer U	چکش بادی اهن بر
	chipping hammer U	چکش بادی اهنبر
	eolation U	سنگ فرسایی بادی
	wind instrument U	الات موسیقی بادی
	euphonium U	یکجورالت موسیقی بادی
	square rigger U	نوعی کشتی بادی
	sail arm U	پره اسیاب بادی
	sailed U	مسافرت با قایق بادی
	sailings U	مسافرت با قایق بادی
	wind instruments U	الات موسیقی بادی
	auxiliary sailing vessel U	کشتی بادی موتوردار
	sail U	مسافرت با قایق بادی
	self moved U	دارای حرکت بادی
	sailed U	شراع کشتی بادی
	air operated press U	پرس بادی پنوماتیکی
	sail U	شراع کشتی بادی
	fresh breeze U	بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
	air operated pendulum type screen wiper U	بادامک پاندولی بادی
	vane of windmill U	پره اسیاب بادی
	sailing U	قایقرانی با قایق بادی
	sailings U	شراع کشتی بادی
	reed U	الت موسیقی بادی
	trommel U	غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
	quartering U	بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
	fugues U	نوعی الت بادی موسیقی
	yaghtman's anchor U	لنگر قایقهای بادی کوچک
	fugue U	نوعی الت بادی موسیقی
	saxophones U	نوعی الت موسیقی بادی
	saxophone U	نوعی الت موسیقی بادی
	windmill U	هر چیزی شبیه اسیاب بادی
	windmills U	هر چیزی شبیه اسیاب بادی
	to go for a sail U	با کشتی بادی سفریاگردش کردن
	reed organ U	یکنوع الت موسیقی بادی
	primafacie U	در بادی امر قابل قبول
	an off shore wind U	بادی که از سوی دریا بوزد
	ophicleide U	یکجور ساز بادی برنجین