English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paper stainer U سازنده کاغذهای دیواری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pertubative U اشفته سازنده مضطرب سازنده
file U دسته کاغذهای مرتب
filed U دسته کاغذهای مرتب
listing U کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
listings U کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
letterpress U منگنه مسوده کاغذهای کپیه پرس نامه
continuous U کاغذهای با طول زیاد که در چاپگر استفاده می شوند
stationery U شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
perforations U خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
Recycle Bin U نشانهای روی صفحه نمایش ویندوزکه مانند محل نگهداری کاغذهای بیهوده است
electrothermal printer U چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
walls U دیواری
mural U دیواری
wall U دیواری
parietal U دیواری
murals U دیواری
chimney U بخاری دیواری
wall tie U بست دیواری
murals U نقش دیواری
wallpaper U کاغذ دیواری
socket [wall socket] پریز دیواری
rung U پله ی دیواری
mural U نقش دیواری
wall clock ساعت دیواری
hangings U کاغذ دیواری
chimneys U بخاری دیواری
fresco U نقاشی دیواری
frescoes U نقاشی دیواری
murals U نقاشی دیواری
wallpapers U کاغذ دیواری
affiche U اعلان دیواری
wall mounted switch U کلید دیواری
wall painting U نقاشی دیواری
fire side U بخاری دیواری
fire place U بخاری دیواری
fire grate U اجاق دیواری
wall paper U کاغذ دیواری
wall mounting cabinet U قفسه دیواری
wall socket پریز دیواری
intermural U میان دیواری
extra-mural U فرا دیواری
covered forge U کوره دیواری
electrical outlet U پریز دیواری
point [wall socket] [British] پریز دیواری
power outlet U پریز دیواری
wall hanging U تزئینات دیواری
mural U نقاشی دیواری
bank U کرانه دیواری
transparency U اسلاید دیواری
paper hangings U کاغذ دیواری
sconce mirror U ایینه دیواری
transparencies U اسلاید دیواری
banks U کرانه دیواری
side board U میز پا دیواری
grate U بخاری تو دیواری
grated U بخاری تو دیواری
grates U بخاری تو دیواری
outlet box U جعبه دیواری
wall sockets U پریز های دیواری
electrical outlets U پریز های دیواری
paper hanger U کاغذ دیواری چسبان
electric sockets U پریز های دیواری
pitch and toss U بازی بیخ دیواری
lean to roof U بام سینه دیواری
lean-to proof U بام سینه دیواری
power outlets U پریز های دیواری
wallpaper adhesive U چسب کاغذ دیواری
to batter awall U کوبیدن یافروریختن دیواری
fractable U [کتیبه دیواری سنتوری]
tablature U نقاشی دیواری یا سقفی
witch hazel U موچسب پیچک دیواری
inclosure U چهار دیواری حصار
wallpaper U با کاغذ دیواری تزئین کردن
wallpapers U با کاغذ دیواری تزئین کردن
countermure U دیواری که برای پشتیبان دیواردیگربسازند
to panel a wall U دیواری را تخته کوبی کردن
paperhanger U کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
The clock has stopped. U ساعت دیواری خوابیده است
gas bracket U لوله دیواری که دارای گازسوزباشد
dikes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
frameworks U استخوان بندی قالب چهار دیواری
framework U استخوان بندی قالب چهار دیواری
dyke U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
The clock is fast (gaining). U ساعت دیواری تند کار می کند
krantz U خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
dykes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
to peck down a wall U دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
Does this clock keep good time? U این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
builders U سازنده
fabricant U سازنده
concoctor U سازنده
wright U سازنده
component U سازنده
compositor U سازنده
fabricator U سازنده
components U سازنده
compositors U سازنده
builder U سازنده
instrumentalists U سازنده
instrumentalist U سازنده
constructive U سازنده
makers U سازنده
maker U سازنده
fomative U سازنده
manufacturer U سازنده
constituents U سازنده
constituent U سازنده
producers U سازنده
constructor U سازنده
producer U سازنده
manufacturers U سازنده
hanging U [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
interceptive U جدا سازنده
vitiator U تباه سازنده
presentive U مجسم سازنده
purificative U پا سازنده تطهیری
procreator U موجد سازنده
spoiler U فاسد سازنده
qualificatory U محدود سازنده
refrigerative U خنک سازنده
separative U جدا سازنده
subjugator U مطیع سازنده
melodist U سازنده ملودی
manufacturers' agent U نماینده سازنده
supersessive U لغو سازنده
manufacturer's agent U نماینده سازنده
manifestative U اشکار سازنده
suppressive U موقوف سازنده
suppressor U موقوف سازنده
renovator U باز نو سازنده
irradiative U روشن سازنده
inveigler U گمراه سازنده
refrigrative U خنک سازنده
incorporator U یکی سازنده
sonneteer U سازنده غزل
elucidatory U روشن سازنده
procreation U سازنده زایش
lubricate U روان سازنده
lubricated U روان سازنده
lubricates U روان سازنده
lubricating U روان سازنده
lubricant U روان سازنده
lubricants U روان سازنده
composers U سازنده مصنف
composer U سازنده مصنف
components U جزء سازنده
factor U سازنده فاکتور
factors U سازنده فاکتور
qualifier U ملایم سازنده
qualifiers U ملایم سازنده
component U جزء سازنده
builder U موسس سازنده
builders U موسس سازنده
depletive U تهی سازنده
deific U خدا سازنده
dissipative U پراکنده سازنده
distractive U پریشان سازنده
coordinative U متناسب سازنده
enslaver U بنده سازنده
computer manufacturer U سازنده کامپیوتر
fabricator U سازنده وسایل
assuror U مطمئن سازنده
assurer U مطمئن سازنده
lutist U سازنده عود
alterative U دگرگون سازنده
restrictive U محدود سازنده
ingredients U عنصر سازنده
ingredient U عنصر سازنده
film developer U سازنده فیلم
dispossessor U بی بهره سازنده
parpen U سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
This is a self - winding clock . U این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
cuckoo clocks U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clock U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
reflectional U بازتابنده منعکس سازنده
toyer U سازنده اسباب بازی
purificatory U پاک سازنده تطهیری
wright U کارگر سازنده نجار
producer advertising U تبلیغ توسط سازنده
manufacturers U تولید کننده سازنده
manufacturer's software U نرم افزار سازنده
loathful U دافع بیرغبت سازنده
boiler maker U سازنده دیگ بخار
boilermaker U سازنده دیگ بخار
indican U ماده سازنده نیل
ideologue U سازنده ایده ئولوژی
ceramicist U سازنده فروف سفالین
ceramist U سازنده فروف سفالین
diallist U سازنده ساعت افتابی
formative U ترکیب کننده سازنده
manufacturer U تولید کننده سازنده
metrist U سازنده نظم وشعر
compositions U نسبت اجزای سازنده
procurer U فراهم سازنده جاکش
reflective U بازتابنده منعکس سازنده
elucidative U تفسیری روشن سازنده
composition U نسبت اجزاء سازنده
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
composition U نسبت اجزای سازنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com