Perdic | ساخت ساده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	simple structure U	ساخت ساده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	simple design U	طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
	work in process U	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
	work in progress U	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
	Visual Basic U	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
	basic U	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
	basics U	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
	mirror carpet U	طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
	os/ U	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
	structuring U	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
	structure U	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
	structures U	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
	manufactured U	ساخت
	unstructured U	بی ساخت
	manufacture U	ساخت
	fabrication U	ساخت
	form U	ساخت
	manufactures U	ساخت
	synthesis U	ساخت
	structure U	ساخت
	structures U	ساخت
	structuring U	ساخت
	design U	ساخت
	designs U	ساخت
	performance U	ساخت
	performances U	ساخت
	substandard U	بد ساخت
	manufacturing U	ساخت
	generations U	ساخت
	generation U	ساخت
	constructions U	ساخت
	textures U	ساخت
	texture U	ساخت
	conformation U	ساخت
	workmanship U	ساخت
	compositions U	ساخت
	composition U	ساخت
	forms U	ساخت
	formed U	ساخت
	making U	ساخت
	make-up U	ساخت
	formation U	ساخت
	construction U	ساخت
	syntheses U	ساخت
	invenit U	ساخت
	habitus U	ساخت
	built U	ساخت
	manufactory U	ساخت
	make up U	ساخت
	fecit U	ساخت
	graft U	ساخت وپاخت
	infra structure U	زیر ساخت
	grafted U	ساخت وپاخت
	building blocks U	کنده ساخت
	grafts U	ساخت وپاخت
	market structure U	ساخت بازار
	assembly U	نصب ساخت
	building block U	کنده ساخت
	tree structure U	ساخت درختی
	home-made U	ساخت میهن
	collusion U	ساخت و پاخت
	collusion U	ساخت وپاخت
	brand names U	علامت ساخت
	brand name U	علامت ساخت
	social strcture U	ساخت اجتماعی
	static structure U	ساخت ایستا
	shops U	محل ساخت
	shopped U	محل ساخت
	shop U	محل ساخت
	reconstituting U	تجدید ساخت
	reconstitutes U	تجدید ساخت
	reconstituted U	تجدید ساخت
	reconstitute U	تجدید ساخت
	tectonic U	زمین ساخت
	tectonics U	زمین ساخت
	structuralism U	ساخت گرایی
	unstructured interview U	مصاحبه بی ساخت
	manufacturing process U	پویش ساخت
	man made U	ساخت بشر
	elaborates U	ساخت استاد
	productions U	ارائه ساخت
	production U	ارائه ساخت
	confection U	ترکیب ساخت
	design and construction U	طراحی و ساخت
	makes U	ساخت ترکیب
	manufacture process U	فرایند ساخت
	makes U	رسیدن به ساخت
	makes U	ساختمان ساخت
	manufacture cost U	ارزش ساخت
	make U	ساخت ترکیب
	make U	ساختمان ساخت
	latent structure U	ساخت نهفته
	man-made U	ساخت بشر
	manufacturing U	صنعت ساخت
	elaborating U	ساخت استاد
	well made U	خوش ساخت
	manufacturing process U	فرایند ساخت
	manufacturing cost U	هزینه ساخت
	manufacture process U	فراگرد ساخت
	structuralist U	ساخت گرای
	structuralists U	ساخت گرای
	rebuilds U	تجدید ساخت
	rebuild U	تجدید ساخت
	confections U	ترکیب ساخت
	elaborate U	ساخت استاد
	elaborated U	ساخت استاد
	home made U	ساخت داخلی
	machine made U	ساخت ماشین
	data structure U	ساخت داده ها
	new buit U	تازه ساخت
	new built U	تازه ساخت
	production time U	زمان ساخت
	control structure U	ساخت کنترل
	program structure U	ساخت برنامه
	family structure U	ساخت خانواده
	prototyping U	ساخت یک نمونه
	personality structure U	ساخت شخصیت
	class structure U	ساخت طبقاتی
	covin U	ساخت وپاخت
	production process U	روند ساخت
	deep structure U	ژرف ساخت
	population structure U	ساخت جمعیت
	forbade U	نا مقدور ساخت
	power structure U	ساخت قدرت
	dynamic structure U	ساخت پویا
	perceptual structure U	ساخت ادراکی
	covinous U	ساخت وپاختی
	structured U	ساخت یافته
	structured U	دارای ساخت
	group structure U	ساخت گروهی
	structuring U	ساختار ساخت
	newmade U	تازه ساخت
	capital structure U	ساخت سرمایه
	home made U	ساخت بومی
	affect structure U	ساخت عاطفه
	reticular formation U	ساخت شبکهای
	homemade U	ساخت میهن
	workmanship U	کار ساخت
	mental structure U	ساخت ذهنی
	structure U	ساختار ساخت
	formatio reticularis U	ساخت شبکهای
	file structure U	ساخت پرونده
	phrase structure U	با ساخت عبارتی
	make U	رسیدن به ساخت
	field strcture U	ساخت میدانی
	factory order U	سفارش ساخت
	block structure U	ساخت کندهای
	block structured U	با ساخت کندهای
	structures U	ساختار ساخت
	production cost U	ارزش ساخت
	american make U	ساخت امریکایی
	agro industry U	کشت و ساخت
	plain hearted U	ساده دل
	fanciless U	ساده
	simple hearted U	ساده دل
	freestanding U	ساده
	free spoken U	ساده گو
	fraudless U	ساده
	unassuming U	ساده
	simpleminded U	ساده دل
	simplex U	ساده
	incomposite U	ساده
	idiots U	ساده
	idiot U	ساده
	naif U	ساده
	incomplex U	ساده
	unsophisticated U	ساده
	simple minded U	ساده دل
	homespun U	ساده
	positive U	ساده
	inexpensive U	ساده
	downright U	ساده
	simplistic U	ساده
	taffetized U	ساده
	unaadorned U	ساده
	daff U	ساده دل
	sheepish U	ساده دل
	fructose U	ساده
	artless U	ساده
	sheepishly U	ساده دل
	bald U	ساده
	balder U	ساده
	baldest U	ساده
	baldly U	ساده
	clodhopper U	ساده
	clodhoppers U	ساده
	unmeaning U	ساده
	semplice U	ساده
	charmless U	ساده
	frugal U	ساده
	cleanest U	ساده
	simple U	ساده دل
	simple U	ساده
	unaffected U	ساده
	naive U	ساده
	slickest U	ساده
	simplest U	ساده
	slick U	ساده
	simpler U	ساده
	simpler U	ساده دل
	cleaned U	ساده