English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deep draw U ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plates U صفحه فلزی ورقه
plate U صفحه فلزی ورقه
rf U ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
joggles U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
foliate U ورقه شده ورقه ورقه شدن
marmolite U یک جور سنگ سماق ورقه ورقه که رنگ ان کمی سبزاست
flakiness U خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
laminate U ورقه ورقه ورقه ورقه کردن
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
layers U مطبق کردن ورقه ورقه
interlaminate U ورقه ورقه بین هم گذاردن
to shell off U ورقه ورقه شدن ورامدن
layer U مطبق کردن ورقه ورقه
sheet U ورقه ورقه کردن ورقه
flaky U ورقه ورقه ورقه شونده
sheets U ورقه ورقه کردن ورقه
birdcages U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
reentering U مقعر
cuppy U مقعر
concave U مقعر
dished U مقعر
concave slope U مقعر
coved U مقعر
exfoliaion U ورقه ورقه شدن
laminate U ورقه ورقه شدن
lamination U ورقه ورقه شدن
cleavages U ورقه ورقه شدگی
sheets U متورق ورقه ورقه
delaminate U ورقه ورقه شدن
sheet U متورق ورقه ورقه
exfoliate U ورقه ورقه شدن
cleavage U ورقه ورقه شدگی
spall U ورقه ورقه کردن
quasi concave U شبه مقعر
concave lens U عدسی مقعر
shaped charge U خرج مقعر
concave slope U شیب مقعر
dishes U مقعر کردن
hollow cone charge U خرج مقعر
quasi concave U نیمه مقعر
dish U مقعر کردن
concavo concave U مقعر الطرفین
plano concave lens U عدسی مسطح- مقعر
quasi concave function U تابع شبه مقعر
quasi concave function U تابع نیمه مقعر
concavity U حالت مقعر داشتن
hollow moulding U [گچ بری مقعر در ته ستون]
caves U مقعر مجوف کردن
ewe neck U گردن لاغرومعیوب و مقعر
cave U مقعر مجوف کردن
concave spherical mirror U اینه کروی مقعر
burning glass U عدسی محدب یاایینه مقعر
concavo convex U از یک سو مقعر واز سوی دیگرمحدب
reentrant U مقعر دوباره داخل شونده
copper foil U ورقه بسیار نازک مسی ورقه مسی زرورق مسی
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plates U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
geniculate bodies U اجسام زانویی
diamagnetic materials U اجسام دیامغناطیسی
magnetic materials U اجسام مغناطیسی
golgy tendon organ U اجسام گلژی
ferromagnetic substances U اجسام فرومغناطیسی
hard goods U اجسام سخت
paramagnetic U اجسام پارامغناطیسی
non magnetic materials U اجسام نامغناطیسی
somatology U علم اجسام
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
band shell U جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
gyrostatics U مبحث چرخش اجسام
salvaged U انبار اجسام قراضه
salvages U انبار اجسام قراضه
salvaging U انبار اجسام قراضه
micromotion U حرکت اجسام خرد
isomer U اجسام متشابه الترکیب
hard goods U اجسام پایدار ومقاوم
general properties of bodies U خواص عمومی اجسام
dynamics U مبحث حرکت اجسام
static U وابسته به اجسام ساکن
statics U مبحث اجسام ایستا
solids press down U اجسام جامد سوی
corpora quadrigemina U اجسام چهار قلو
salvage U انبار اجسام قراضه
statics U ایستاشناسی مبحث اجسام ساکن
shiwari U شکستن اجسام سخت درکاراته
separation of interfering substances U جدا کردن اجسام مزاحم
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
wham U صدای بهم خوردن اجسام جامد
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
dry measure U مقیاسات واوزان اجسام خشک وجامد
ballistics U علم حرکت اجسام پرتاب شونده
plastomer U اجسام چند وجهی سخت وجامد
dioptrics U مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
stereography U فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
physicochemical U وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
cabinet prejection U نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
blisters U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
blistered U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
axiology U علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
mechanics U علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
durometer U اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
buttock lines U نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
catalyst U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalysts U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
aerostatics U مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
goldstone U جامی که توسط اجسام طلایی رنگ پولک کاری شده
adjustable split die وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
catapulted U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
plastogene U اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
catapult U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
sail U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailed U سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
cryogenics U سرمازایی رشتهای از فیزیک که درباره تبادلات واثرات اجسام درحرارتهای پایین گفتگومیکند
plano concave U از یک طرف مسطح و از طرف دیگر مقعر
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
flaked U ورقه
gold foil U ورقه زر
paper support U ورقه
lamin U ورقه
layers U ورقه
flaking U ورقه
ticket U ورقه
tickets U ورقه
layer U ورقه
writs U ورقه
papers U ورقه
leaflet U ورقه
papering U ورقه
encrustment U ورقه
carte U ورقه
papered U ورقه
leafleting U ورقه
leaflets U ورقه
leafleted U ورقه
flask U ورقه
flasks U ورقه
writ U ورقه
sheets U ورقه
form U ورقه
paper U ورقه
streaks U ورقه
streaking U ورقه
streaked U ورقه
streak U ورقه
formed U ورقه
boarding U ورقه
laminose U ورقه ورقه
forms U ورقه
lamellate U ورقه ورقه
lamina U ورقه
plate U ورقه
flake U ورقه
plates U ورقه
sheet U ورقه
depositions U ورقه استشهاد
plates U ورقه تنکه
forms U برگه ورقه
plate U ورقه اهن
ballots U ورقه رای
balloted U ورقه رای
overleaf U در پشت ورقه
deposition U ورقه استشهاد
tablet U تخته ورقه
plate U ورقه تنکه
leaf U لنگه ورقه
carte U ورقه اسم
panel U ورقه درپوش
slates U ورقه سنگ
slated U ورقه سنگ
chips U ورقه شدن
chip U ورقه شدن
slate U ورقه سنگ
panels U ورقه درپوش
ballot U ورقه رای
lettre de cachet U ورقه جلب
form U برگه ورقه
brede U تخته ورقه
formed U برگه ورقه
tablets U تخته ورقه
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
plates U ورقه اهن
sheet lead U ورقه سرب
scoresheet U ورقه امتیازها
provine U موسس ورقه
microform U ریز ورقه
sheet U ورقه کردن
sheets U ورقه کردن
letter of credit U ورقه اعتبار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com