Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
permanent structures
U
ساختمانهای دائمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standing order
U
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders
U
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
retainer
U
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers
U
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
farmery
U
ساختمانهای رعیتی
temporary structures
U
ساختمانهای موقتی
temporary structures
U
ساختمانهای موقت
sediment escape
U
ساختمانهای تخلیه و شستشو
access structures
U
ساختمانهای عبور و مرور
construction work in progress
U
هزینه ساختمانهای نا تمام
farmstead
U
ابنیه و ساختمانهای مجاورمزرعه
grange
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
granges
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
intrusive bodies
U
ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده
sheet pile
U
سپر فولادی برای ساختمانهای ابی
gutta
U
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
freeboard deck
U
عرشهای که در زیران ساختمانهای غیر قابل نفوذ اب قرارگرفته
networking
U
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
infrastructures
U
تاسیسات ثابت پادگانی ساختمانهای پادگانی
civil engineering works
U
بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
continous
U
دائمی
ceaseless
U
دائمی
permanent
U
دائمی
sequential
U
دائمی
standing
U
دائمی
first string
U
دائمی
perennial
U
دائمی
perennials
U
دائمی
constant
U
دائمی
constants
U
دائمی
creep limit
U
حد انبساط دائمی
standing committee
U
کمیته دائمی
persistent inflation
U
تورم دائمی
regular army
U
ارتش دائمی
regular salary
U
حقوق دائمی
permanent consumption
U
مصرف دائمی
permanent error
U
خطای دائمی
permanent store
U
انباره دائمی
permanent storage
U
حافظه دائمی
permanent storage
U
انبارش دائمی
permanent storage
U
انباره دائمی
permanent saving
U
پس انداز دائمی
permanent magnet
U
اهنربای دائمی
permanent load
U
بار دائمی
permanent insane
U
مجنون دائمی
permanent tooth
U
دندان دائمی
permanent way
U
مسیر دائمی
permanent income
U
درامد دائمی
permanent hardness
U
سختی دائمی
permanent fault
U
عیب دائمی
premanent way
U
خط ثابت خط دائمی
costant load
U
بار دائمی
permanent color
U
رنگ دائمی
constant power
U
توان دائمی
everlasting
U
همیشگی دائمی
sustained speed
U
سرعت دائمی
continous rolling
U
نورد دائمی
continous cycle
U
گردش دائمی
continous earth
U
زمین دائمی
standing army
U
ارتش دائمی
eternal
U
بی پایان دائمی
consistent flow
U
جریان دائمی
permanent
U
دائمی ماندنی
continous operation
U
کار دائمی
steady state
U
حالت دائمی
continous running
U
گردش دائمی
steady flow
U
جریان دائمی
permanent
U
سیر دائمی
continual
U
دائمی همیشگی
continuous rain
بارش باران دائمی
permanent residence permit
U
جواز اقامت دائمی
permanent magnet steel
U
فولاد اهنربای دائمی
indefinite leave to remain
[British E]
U
جواز اقامت دائمی
continous anealing furnace
U
کوره ملتهب دائمی
cruising speed
U
سرعت دائمی اتومبیل
continous mixer
U
مخلوط کننده دائمی
continous strand furnace
U
کوره رشتهای دائمی
fatigue bending machine
U
دستگاه خمش دائمی
fatigue bending test
U
ازمایش خمش دائمی
continous milling machine
U
دستگاه فرز دائمی
continous heating furnace
U
کوره حرارتی دائمی
keelboat
U
قایق با تیر دائمی کف
continous conveyor
U
بالابر دائمی و ثابت
fereter
U
[معابد دائمی در کلیساها]
sustained short circuit
U
اتصال کوتاه دائمی
perpetual motion machine
U
ماشین خودکار دائمی
continous traction
U
نیروی کشش دائمی
alternating stress
U
تنش نوسان دار دائمی
perpetuating
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
continous casting method
U
روش ریخته گری دائمی
continous casting plant
U
تاسیسات ریخته گری دائمی
perpetuates
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
continous rod mill
U
دستگاه نورد سیم دائمی
continous tinning line
U
تاسیسات قلع کاری دائمی
engram
U
تحولات دائمی هسته سلول
engramme
U
تحولات دائمی هسته سلول
perpetual stock record
U
سابقه دائمی موجودی انبار
perpetuate
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuated
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
perennially
U
بطور ماندگاریا دائمی همیشه
permafrost
U
لایه منجمد دائمی اعماق زمین
permanent income hypothesis
U
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
mandate
U
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی
permanent emplacement
U
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
mandate
U
قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
hallucinosis
U
حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
alnico
U
الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
cross to bear/carry
<idiom>
U
رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
engramme
U
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
engram
U
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
flag station
U
جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
thefts
U
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
theft
U
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
tenant in fee simple
U
متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
presidium
U
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
continous immersion test
U
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
perpetual inventory
U
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
air pollution monitoring
U
مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
perpetual bonds
U
اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com