English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
above سابق الذکر مذکور در فوق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foregoing U سابق الذکر
before mentioned U سابق الذکر
given above U سابق الذکر
aforesaid U فوق الذکر
forementioned U فوق الذکر
forecited U فوق الذکر
aforementioned U فوق الذکر
forenamed U مذکور
foregoning U مذکور
mentioned U مذکور
said U مذکور
foresaid U مذکور
after mentioned مذکور در ذیل
above noted U مذکور در فوق
above mentioned U مذکور در فوق
above named U مذکور درفوق
above said U مذکور در فوق
samson U اسم خاص مذکور
co- U پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
Co U پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
of old U سابق
quondam U سابق
ci devant U سابق
one-time U سابق
whilom U در سابق
predecessor U سابق
aforegoing U سابق
predecessors U سابق
antecedent U سابق
antecedents U سابق
former U سابق
ex- U سابق قدیمی
ex U سابق قدیمی
olden U پیشین سابق
former shampion U قهرمان سابق
of yon U مال سابق
as before <adv.> U مانند سابق
beforetime U سابق بر این
hitherto U سابق بر این
by usage U یا معمول سابق
unabated <adj.> U به شدت سابق
throwbacks U باز گشت به سابق
lira U لیره سابق اتریش
bastille U زندان عمومی سابق در
liras U لیره سابق اتریش
antecede U سابق یا اسبق بودن
throwback U باز گشت به سابق
ci devant U متعلق بدوره سابق
lire U لیره سابق اتریش
ex prime minister U رئیس الوزرای سابق
as ... as ever <adv.> U آنطور ... مثل همیشه [سابق]
more frequently than ever <adv.> U نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
estonian U اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
As mentioned below. مذکور درزیر [آنچه درزیر آمده است]
backsliding U کسی که پس از ترکیکعادت بد به عادت سابق خود باز میگردد
leninism U اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
Serbia U کشور سابق صربیا که امروزه جزء جمهوری یوگوسلاوی است
disaffirm U دعوی سابق را به صلح ختم کردن نقض احکام صادره از دادگاهها
talweg U خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com