Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
background
U
سابقه
backgrounds
U
سابقه
precedent
U
سابقه
precedents
U
سابقه
antecedent
U
سابقه
antecedents
U
سابقه
record
U
سابقه
acquaintance
U
سابقه
acquaintances
U
سابقه
shaft
U
سابقه
shafts
U
سابقه
past
U
سابقه
context
U
سابقه
contexts
U
سابقه
prehistory
U
سابقه
intellect
U
سابقه
intellects
U
سابقه
ensample
U
سابقه
scape
U
سابقه
track record
U
سابقه
track records
U
سابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is quite unprecedented.
U
بی سابقه است ( سابقه ندارد )
it served as a precedent
U
سابقه شد
unprecedentedly
U
بی سابقه
scape
U
سابقه پر
unprecedented
U
بی سابقه
precedential
U
سابقه شو
freedom from evil record
U
عدم سو سابقه
bad record
U
سوء سابقه
record of service
U
سابقه خدمت
stock record
U
سابقه موجودی
precedented
U
سابقه دار
histogram
U
سابقه نما
precedential
U
سابقه درست کن
grey headed
U
سابقه دار
precedency
U
امتیاز سابقه
unheard of
U
بی سابقه کس نشنیده
as much as never before
<adv.>
U
به اندازه بی سابقه
as never before
<adv.>
U
بطور بی سابقه
precedent
U
سابقه داشتن
precedents
U
سابقه داشتن
histories
U
سابقه پیشینه
history
U
سابقه پیشینه
record
U
سابقه مدرک
precedence
U
امتیاز سابقه
infamy
U
افتضاح سابقه بد
stare decisis
U
قاعده سابقه
To set(create,establish)a precedent.
U
ایجاد سابقه کردن
It is base on a precedent.
U
مسبوق به سابقه است
record
U
صورت جلسه سابقه
case history
U
سابقه مرض ودرمان
case histories
U
سابقه مرض ودرمان
old hands
U
ادم با سابقه و مجرب
unheard
U
بی سابقه توجه نشده
squall
U
باد بی سابقه وشدید
squalls
U
باد بی سابقه وشدید
seeded
U
بازیکن سابقه دار
record
U
مدرک کتبی سابقه
form
U
سابقه فعالیت اسب
formed
U
سابقه فعالیت اسب
forms
U
سابقه فعالیت اسب
known to the police
U
دارای سابقه در شهربانی
old hand
U
ادم با سابقه و مجرب
To be an old hand at something.
U
درکاری سابقه وتجربه داشتن
honorable discharge
U
ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
there is no precedent for this
U
این چیز سابقه ندارد
perpetual stock record
U
سابقه دائمی موجودی انبار
He has a poor service record in this company.
U
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
we cannot trace the petitioner
U
نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده را پیدا کنم
stare decisis
U
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
vendor rating
U
رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
dye analysis
U
[آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
Ushak medallion
U
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
Khotan rug
U
فرش ختن
[این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Tibet
U
تبت
[این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...