Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bioclimatology
U
زیست اقلیم شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
biome
U
اقلیم زیست
climatology
U
اقلیم شناسی
psychbiology
U
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
U
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
bioclimatology
U
اقلیم شناسی زیستی
lateral meniscus
U
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
to tip something
[British E]
U
ذخیره کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
ته نشین شدن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
immunogenetics
U
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
biologism
U
زیست شناسی
biology
U
زیست شناسی
geobiology
U
زمین زیست شناسی
environmentalism
U
محیط زیست شناسی
phenology
U
زیست پدیده شناسی
life zone
U
منطقه زیست شناسی
gene analysis
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
to be parasitic
[on]
U
پارازیتی شدن
[زیست شناسی]
biologic
U
زیست شناسی معرفت الحیات
host
U
ارگانیسم میزبان
[زیست شناسی]
bionic
U
وابسته به زیست سازه شناسی
to be parasitic
[on]
U
انگلی شدن
[زیست شناسی]
genetic analysis
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
genetic screen
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
host organism
U
ارگانیسم میزبان
[زیست شناسی]
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
gene analysis
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
paleontology
U
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
nasopharyngeal tonsil
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
adenoid
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
pharyngeal tonsil
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
medial meniscus
U
منیسک داخلی
[زیست شناسی]
[کالبدشناسی]
genetic screen
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
genetic analysis
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
biotecture
U
[معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
biology
U
زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
radiobiology
U
مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
genetics
U
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
paleontologist
U
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
limnology
U
بخشی از زیست شناسی که درباره موجودات اب شیرین بحث میکند
phenology
U
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
hematology
U
شاخهای از زیست شناسی که درباره خون ودستگاههای خونساز بحث میکند
biocenology
U
رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
biogeography
U
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
biotechnology
U
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
agrobiology
U
مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
eco-branch
U
شعبه زیست بوم
[شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
hemisphere
U
اقلیم
continents
U
اقلیم
land mass
U
اقلیم
climate
U
اقلیم
climates
U
اقلیم
continent
U
اقلیم
land masses
U
اقلیم
macroclimate
U
مه اقلیم
oceanic climate
U
اقلیم اقیانوسی
climoscope
U
اقلیم نما
continental climate
U
اقلیم قارهای
macroclimate
U
کلان اقلیم
mountain climate
U
اقلیم کوهستانی
acclimatization
U
اقلیم پذیری
acclimation
U
اقلیم پذیری
marine climate
U
اقلیم اقیانوسی
maritime climate
U
اقلیم اقیانوسی
equatorial climate
U
اقلیم استوایی
microclimate
U
خرد اقلیم
climometer
U
اقلیم سنج
climagram
U
اقلیم نگار
climatograph
U
اقلیم نگاشت
fauna
U
حیوانات یک اقلیم
title of territory
U
مالکیت اقلیم
climogram
U
اقلیم نگار
climatograph
U
اقلیم نگار
climate diagram
U
اقلیم نگار
climatologist
U
اقلیم شناس
tropical climate
U
اقلیم گرمسیری
climagraph
U
اقلیم نگار
temperate climate
U
اقلیم ملایم
temperate climate
U
اقلیم معتدل
climograph
U
اقلیم نگار
environmental preservation
U
نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
submediterranean climate
U
اقلیم نیمه مدیترانهای
submediterranean climate
U
اقلیم زیر مدیترانهای
entomology
U
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
philological
U
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic
U
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology
U
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
kinematics
U
حرکت شناسی جنبش شناسی
neurologic
U
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology
U
گونه شناسی نوع شناسی
ornithology
U
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
bio-
U
زیست -
performance of the dam
U
زیست سد
biogen
U
زیست زا
subsistence
U
زیست
symbion
U
هم زیست
laryngological
U
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically
U
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
biochemistry
U
زیست شیمی
biogenosphere
U
زیست سپهر
biogenetic
U
زیست زادی
biogenosphere
U
زیست کره
worked
U
زیست عمل
biogenic
U
زیست زاییده
biogeographic
U
زیست جغرافیایی
biogases
U
زیست گاز
subsisting
U
زیست کردن
exvia
U
برون زیست
subsistence
U
وسایل زیست
settlements
U
زیست گاه
subsists
U
زیست کردن
biogeography
U
زیست جغرافی
biological
U
زیست شناختی
biochemistry
U
زیست- شیمی
existences
U
زیست موجودیت
existence
U
زیست موجودیت
work
U
زیست عمل
colony
U
زیست گاه
libidos
U
زیست مایه
libido
U
زیست مایه
modus vivendi
U
شیوه زیست
biogas
U
زیست گاز
viability
U
زیست پذیری
biogenesis
U
زیست زاد
biological chemistry
U
زیست شیمی
settlement
U
زیست گاه
biochemist
U
زیست شیمیدان
subsistence
U
مربوط به زیست
biologist
U
زیست شناس
biochemists
U
زیست شیمیدان
biologically
U
زیست شناختی
life force
U
زیست نیرو
biosphere
U
فضای زیست
environments
U
محیط زیست
biosphere
U
زیست کره
biospher
U
زیست کره
inhabitant
U
زیست کننده در
livability
U
زیست پذیری
life space
U
فضای زیست
biophysics
U
زیست- فیزیک
environment
U
محیط زیست
biosphere
U
زیست سپهر
libidinal
U
زیست مایهای
liveware
U
زیست افزار
subsist
U
زیست کردن
biometrics
U
زیست سنجش
biometrics
U
زیست سنجی
biotechnology
U
زیست فناوری
joie de vivre
U
زیست شادی
homelands
U
زیست بوم
eco-
U
زیست بوم
biomechanics
U
زیست مکانیک
biological clock
U
زیست گشت
biotype
U
زیست گروه
biopolymer
U
زیست بسپار
subsisted
U
زیست کردن
biome
U
زیست بوم
bioluminescence
U
زیست تابی
biometry
U
زیست سنجی
biomass
U
زیست توده
homeland
U
زیست بوم
biodegradable
U
زیست تجزیه پذیر
biologism
U
زیست شناختی نگری
coexistent
U
باهم زیست کننده
biomass pyramid
U
هرم زیست توده
biological control
U
کنترل زیست شناختی
environmentalists
U
محیط زیست شناس
biochemical catalyst
U
کاتالیزور زیست شیمیایی
biochron
U
زیست زمان جانداران
biocid
U
زیست کش مانع حیات
environmentalists
U
محیط زیست گرا
environmentalist
U
محیط زیست گرا
environmentalist
U
محیط زیست شناس
environmental benefit
U
فواید زیست محیطی
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
lacustrine
U
زیست کننده دردریاچه
amylum
U
نشاسته
[زیست شیمی]
stenobathic
U
درعمق کم زیست کننده
viable
U
زیست پذیر ماندنی
biological chemistry
U
بیوشیمی
[زیست شیمی]
biochemistry
U
بیوشیمی
[زیست شیمی]
limnetic
U
زیست کننده در اب شیرین
fluvial
U
زیست کننده در رودخانه
proclimax
U
منطقه زیست جانوریاگیاهی
psychobiology
U
روانشناسی زیست شناختی
saltwater
U
زیست کننده در اب شور
limnic
U
زیست کننده در اب شیرین
limicoline
U
زیست کننده درساحل
human biometric
U
زیست سنجی انسانی
environmentalism
U
محیط زیست گرایی
environmental costs
U
مضار زیست محیطی
environmental protection
U
حفاظت محیط زیست
eco-tech
U
فناوری زیست بوم
eco-technology
U
فناوری زیست بوم
environmental impact
U
نشانزد زیست محیطی
oenology
U
می شناسی شراب شناسی
xerophile
U
قابل زیست در محیطهای خشک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com