English Persian Dictionary - Beta version |
|
||||||||||||||||||||
|
Login | Sign up | ||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
|
||||||||||||||||||||||
| Total search result: 9 (1 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
English | Persian | Menu |
|---|---|---|---|
 |
infrarenal U | زیر گرهای | |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
| Search result with all words | |||
|
adjacent U | دو گرهای که توسط مسیری به هم وصل اند که هیچ گره دیگری به آن وصل نیست | |
|
jabber U | سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه | |
|
jabbered U | سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه | |
|
jabbering U | سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه | |
|
jabbers U | سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه | |
|
concentrator U | گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد | |
|
dead knot U | گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد | |
|
nodal U | گرهای | |
| Partial phrase not found. | |||
| Recent search history | Forum search | ||
|
|||
|