English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intonation U زیر وبمی صدا تکیه صدا
intonations U زیر وبمی صدا تکیه صدا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
lolling U لم تکیه
enclitic U بی تکیه
recumbency U تکیه
lolls U لم تکیه
atonic U بی تکیه
accumbency U تکیه
accent U تکیه
accented U تکیه
accenting U تکیه
accents U تکیه
lolled U لم تکیه
emphasis U تکیه
leanings U تکیه
reliance U تکیه
loll U لم تکیه
leaning U تکیه
unaccented U بی تکیه
insisted U تکیه کردن بر
slump over U تکیه زدن
prop U تکیه گاه
propped U تکیه گاه
insisting U تکیه کردن بر
insists U تکیه کردن بر
recline U تکیه کردن
reclined U تکیه کردن
reclines U تکیه کردن
anchorage U تکیه گاه
anchorages U تکیه گاه
boilerplate U تکیه کلام
propping U تکیه گاه
lean U تکیه کردن
lean U تکیه زدن
maulstick U تکیه دست
point of support U تکیه گاه
postpositive U الحاقی و بی تکیه
catch-phrase U تکیه کلام
saddle bearer U تکیه گاه
support bearing U تکیه گاه
support roller U تکیه گاه
to base one self U تکیه کردن
to lean on a reed U تکیه بر اب کردن
mahlstick U تکیه دست
catch-phrases U تکیه کلام
leaned U تکیه کردن
leaned U تکیه زدن
leans U تکیه کردن
leans U تکیه زدن
accentual U تکیه دار
bridge seat U تکیه گاه
arm rest U تکیه گاه
backrest U تکیه گاه
counterfort U دیوار تکیه
heel rest تکیه گاه
to throw oneself on U تکیه کردن بر
rest U تکیه دادن
bolstered U تکیه دادن
support U تکیه گاه
bolsters U تکیه دادن
relying U تکیه کردن
rely U تکیه کردن
relies U تکیه کردن
rests U تکیه دادن
relied U تکیه کردن
stand U تکیه گاه
rests U تکیه گاه
bearing U تکیه گاه
bolster U تکیه دادن
fulcrum U تکیه گاه
anchor U تکیه گاه
rest U تکیه گاه
anchoring U تکیه گاه
stay U تکیه مهار
anchors U تکیه گاه
stayed U تکیه مهار
insist U تکیه کردن بر
support conditions U شرایط تکیه گاهی
bearing stress U تنش تکیه گاهی
bearing pressure U فشار تکیه گاهی
settlement of abutments U نشست تکیه گاه
elastic support U تکیه گاه ارتجاعی
support U تکیه گاه پایه
arch abutment U تکیه گاه قوس
solid support U تکیه گاه جامد
bearing plate U صفحه تکیه گاه
support pression U فشار تکیه گاه
bearing width U عرض تکیه گاه
bench wall U دیوار تکیه گاه
perceptual anchorage U تکیه گاه ادراکی
movable support U تکیه گاه متحرک
simple support U تکیه گاه ساده
lateral support U تکیه گاه جانبی
indirect support U تکیه گاه بی واسطه
hinged support U تکیه گاه مفصلی
free support U تکیه گاه ازاد
fixed support U تکیه گاه گیردار
direct support U تکیه گاه بی واسطه
core print U تکیه گاه ماهیچه
restraining support U تکیه گاه گیردار
accentually U مطابق تکیه صدا
bow hand U دسته تکیه گاه
lateral support U تکیه گاه کناری
seat bars U میلههای تکیه گاه
anchoring effect U اثر تکیه گاهی
anchorage distance U فاصله تکیه گاهی
accentuated U با تکیه تلفظ کردن
leaned U تکیه دادن بطرف
armpits U تکیه گاه ارنج
slogan U تکیه کلام شعار
to lean out of the window U به پنجره تکیه دادن
lean U تکیه دادن بطرف
journal U تکیه گاه اصلی
slogans U تکیه کلام شعار
journals U تکیه گاه اصلی
accentuate U با تکیه تلفظ کردن
propping U تیر شمع تکیه
to lean against the wall U به دیوار تکیه دادن
propped U تیر شمع تکیه
prop U تیر شمع تکیه
armpit U تکیه گاه ارنج
leans U تکیه دادن بطرف
rest U تکیه گاه استراحت
abutment U تکیه گاه نیمپایه
accentuating U با تکیه تلفظ کردن
to lean against something U تکیه زدن به چیزی
rests U تکیه گاه استراحت
accumbent U تکیه کننده سرغذا
accentuates U با تکیه تلفظ کردن
accumbent U تکیه دار خوابیده
support movement U تغییر مکان تکیه گاه
accentuating U تکیه دادن تاکید کردن
accentuate U تکیه دادن تاکید کردن
accentuates U تکیه دادن تاکید کردن
movable support U تکیه گاه قابل انتقال
stretchers U تکیه گاه پای پاروزن
spanning U فاصله دو تکیه گاه تیر
stretcher U تکیه گاه پای پاروزن
accentuated U تکیه دادن تاکید کردن
support resistance U واکنش یا مقاومت تکیه گاه
back U پشتی کنندگان تکیه گاه
staddle U چوب دستی تکیه گاه
span U فاصله دو تکیه گاه تیر
spanned U فاصله دو تکیه گاه تیر
stiffened at the supports U تقویت شده در تکیه گاهها
backs U پشتی کنندگان تکیه گاه
reaction of support U عکس العمل تکیه گاه
spans U فاصله دو تکیه گاه تیر
boss U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bearing support U تکیه گاه متحمل بار
bossed U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bosses U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bearing pressure on foundation U فشار تکیه گاهی شالوده
bossing U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bearing pile U تکیه گاه پایه کوب
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
accentually U بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
support U تکیه گاه تصدیق کردن
accubation U تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
catchword U تکیه سخن مفتاح کلام
bolster U تکیه گاه حافظ دهانه پل
to emphasize U تکیه کردن [زبان شناسی]
bolsters U تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolstered U تکیه گاه حافظ دهانه پل
Do not lean out! U به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
slugged U گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slugs U گلوله تکیه گاه فنر تنبل
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
benchrest U سکو برای تکیه دادن تیرانداز
barytone U کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
arrow rest U تکیه گاه تیر روی کمان
postposition U لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
accentuation U بکار بردن ایین تکیه صدا
slug U گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slab for bearing U سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
beam on elastic supports U تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
armpits U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpit U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
support U تکیه بدن ژیمناست روی دستها
be raise to the bench U بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
fulcrum U تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
do [verb] U روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
simply supported deep beam U تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
cheekpiece U تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
flying buttress U طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
flying buttresses U طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
pretone U هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
lay back spin U چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
masculinerhme U قافیه کلماتی که نه به eبلکه بهجای تکیه دار منتهی میشود
false work U تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
cantilever U تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
seat U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seated U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seats U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
abutments U تکیه گاههای انتهائی دیوارهای پشتیبان دیوارههای انتهائی دوطرف پل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com