English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
well worn U زیاد کار کرده کهنه
well-worn U زیاد کار کرده کهنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
superannuated U زیاد کهنه
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
clouts U پارچه کهنه کهنه
clouted U پارچه کهنه کهنه
clout U پارچه کهنه کهنه
clouting U پارچه کهنه کهنه
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
stale U کهنه
run-down U کهنه
rungs U کهنه
run down U کهنه
olden U کهنه
lint U کهنه
dowdy U کهنه
ragged U کهنه
pokey U کهنه
behind the times U کهنه
outworn U کهنه
crusted U کهنه
pokier U کهنه
antiquated U کهنه
age-old U کهنه
antique U کهنه
antiques U کهنه
musty U کهنه
mucid U کهنه
timeworn U کهنه
obsolescent U کهنه
age old U کهنه
wad U کهنه
wads U کهنه
pokiest U کهنه
poky U کهنه
worn-out U کهنه
knacker U کهنه خر
tatters U کهنه
archaic U کهنه
out of d. U کهنه
wadding U کهنه
worn out U کهنه
obsolete U کهنه
shabbly U کهنه
rags U کهنه
fogram U کهنه
behindhand U کهنه
trity U کهنه
gray U کهنه
worm eaten U کهنه
fusty U کهنه
rag U کهنه
obsolescence U کهنه گی
old-fashioned U کهنه
trite U کهنه
kettle holder U کهنه
tacky U کهنه
weatherworn U کهنه
fustiest U کهنه
weatherbeaten U کهنه
ragman U کهنه خر
by gone U کهنه
dossil U کهنه
fustier U کهنه
rag U کهنه شدن
ogygian U بسیار کهنه
dabbed U کهنه را نم زدن
dab U کهنه را نم زدن
dodo U کهنه پسند
old-timer U کهنه کار
dodoes U کهنه پسند
old-timers U کهنه کار
dodos U کهنه پسند
unreconstructed U کهنه پرست
ages U کهنه کردن
oldest U پیرانه کهنه
age U کهنه کردن
oldest U کهنه کار
older U پیرانه کهنه
older U کهنه کار
old U پیرانه کهنه
aging U کهنه کردن
fuddy-duddy U کهنه اندیش
fuddy-duddies U کهنه اندیش
obsolesce U کهنه شدن
obscurantism U کهنه پرستی
old U کهنه کار
old timer U کهنه کار
the old world U جهان کهنه
superannuate U کهنه شدن
lint U کهنه فتیله
aging U کهنه شدن
ancient U کهن کهنه
rag picker U کهنه برچین
veterans U کهنه سرباز
veterans U کهنه کار
veteran U کهنه سرباز
veteran U کهنه کار
uptight U کهنه پرست
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
unworn U کهنه نشده
mouldy U کهنه وفاسد
wash linen U کهنه فرفشویی
wad U کهنه نمد
wall rue U سداب کهنه
wads U کهنه نمد
Neanderthal U خیلی کهنه
back numbers U چیز کهنه
back numbers U شماره کهنه
back number U چیز کهنه
back number U شماره کهنه
rags U کهنه شدن
ragman U کهنه فروش
dabs U کهنه را نم زدن
pseudo archaic U کهنه نما
shabbiest U کهنه ژنده
thread bare U فرش کهنه
dead U منسوخ کهنه
duddie U کهنه پوش
antiquate U کهنه کردن
duddy U کهنه پوش
junk U کهنه و کم ارزش
shabbier U کهنه ژنده
duds U رخت کهنه
fogyish U کهنه پرست
fogyism U کهنه پرستی
shabby U کهنه ژنده
old wool U پشم کهنه
boneman U کهنه فروش
hunkerism U کهنه پرستی
sour dough U کهنه کار
green meat U گوشت کهنه
stale joke U جوک کهنه
fripperer U کهنه فروش
codex U دستخط کهنه
fripper U کهنه فروش
bibliopolism U فروش کتابهای کهنه
stager U ادم کهنه کار
knackery U جنس بنجل و کهنه
hach U زیاداستعمال کردن کهنه
to pick rags U کهنه برچینی کردن
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
outwear U کهنه شدن گذراندن
sea dog U ملوان کهنه کار
glass cloth U کهنه شیشه پاک کن
passe U کهنه مسلک گذشته
paleology U دانش چیزهای کهنه
back out U کهنه و فرسوده شدن
antediluvian U ادم کهنه پرست
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
ragpicker U کهنه و ژنده جمع کن
wear out U کهنه و فرسوده شدن
he has seen sevice U کهنه کار است
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
dishcloth U کهنه فرف شویی
dishcloths U کهنه فرف شویی
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
fossilizing U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
vets U بیطاری کردن کهنه سرباز
vet U بیطاری کردن کهنه سرباز
fossilizes U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
She's quite a back number. <idiom> U او [زن] آدم کهنه فکری است.
fossilize U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
ages U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
age U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
old fashioned U کهنه پرست محافظه کار
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
jalopies U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
junk U طناب کهنه کاغذ پاره
dish towel U کهنه فرف خشک کنی
ragbags U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
Old clothes ( houses ) . U لباس ( خانه های) کهنه
demode U ازمد افتاده کهنه شده
snot rag U کهنه بینی پاک کنی
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
vetted U بیطاری کردن کهنه سرباز
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
modified stock car U اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
fossilising U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilises U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilised U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
ragbag U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
jalopy U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
bibliopoly U فروش کتابهای کهنه یاعتیق
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
fin de siecle U وابسته به اخرقرن نوزدهم کهنه شونده
shopworn U کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
mossback U ادم کهنه پرست یا محافظه کار
Who is worse shod than the shoemakers wife?. <proverb> U کهنه تر از کفش زن کفاش ,کفشى هست ؟.
obsoletism U بکار بردن واژههای کهنه یامهجور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com