English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skies U زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
sky U زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
screw up U زیاد بالا بردن اجاره
inflating U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflate U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
upping U بالا بردن
uprear U بالا بردن
raise U بالا بردن
upped U بالا بردن
up U بالا بردن
upgrades U بالا بردن
upraise U بالا بردن
upgraded U بالا بردن
raises U بالا بردن
lifts U بالا بردن
lifting U بالا بردن
jacks U بالا بردن
lifted U بالا بردن
lift U بالا بردن
jack U بالا بردن
upgrade U بالا بردن
jack up U بالا بردن
upgrading U بالا بردن
tweaks U بالا بردن
uplifts U بالا بردن
tweaking U بالا بردن
tweaked U بالا بردن
tweak U بالا بردن
ante U : بالا بردن
elevate U بالا بردن
rallies U بالا بردن قی مت
rally U بالا بردن قی مت
hoist U بالا بردن
uplift U بالا بردن
elevates U بالا بردن
elevating U بالا بردن
rallied U بالا بردن قی مت
raise of loom U بالا بردن
hoisted U بالا بردن
promoting U بالا بردن
hoists U بالا بردن
promotes U بالا بردن
promoted U بالا بردن
promote U بالا بردن
easily U بردن با فاصله زیاد
casual uplift U بالا بردن موقتی
flag hoist U بالا بردن پرچم
elevations U بالا بردن لوله
raises U بالا بردن دستمزد
hoist U عمل بالا بردن
hoist U افراشتن بالا بردن
hoisted U عمل بالا بردن
hoisted U افراشتن بالا بردن
hoists U عمل بالا بردن
hoists U افراشتن بالا بردن
set sail U بالا بردن بادبان
raise U بالا بردن دستمزد
to further sales U فروش را بالا بردن
elevation U بالا بردن لوله
iodism U خو گرفتگی زیاد در بکار بردن ید
elate U بالا بردن محفوظ کردن
high stick U بالا بردن غیرمجاز چوب
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
jigging U بالا و پایین بردن طعمه در اب
ramps U بالا بردن یاپایین اوردن
bilge U بالا بردن فشار داخل خن
top up U بالا بردن بوم جرثقیل
ramp U بالا بردن یاپایین اوردن
top-up U بالا بردن بوم جرثقیل
top-ups U بالا بردن بوم جرثقیل
talk somebody's head off <idiom> U سر کسی را بردن [زیاد حرف زدن]
build-up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups U بالا بردن توان رزمی نیروها
build up U بالا بردن توان رزمی نیروها
over freight U بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
to occupy much space U فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
equity financing U بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
highest U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
halliard U طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
extensive cultivation U بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
middlemen U دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middleman U دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
stakhnovism U افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
mirror writing shadow reading U کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
dapping U نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
high airburst U ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
high oblique U عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
customised U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizes U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
peripheral slots U شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
to push out U پیش بردن جلو بردن
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
air distant support U پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com