English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hach U زیاداستعمال کردن کهنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hackney U مبتذل کردن زیاداستعمال شده
aging U کهنه کردن
ages U کهنه کردن
age U کهنه کردن
antiquate U کهنه کردن
burning U دوارشور کردن فرش جهت کهنه کردن ظاهر آن
to pick rags U کهنه برچینی کردن
vetted U بیطاری کردن کهنه سرباز
vets U بیطاری کردن کهنه سرباز
vet U بیطاری کردن کهنه سرباز
clouted U پارچه کهنه کهنه
clout U پارچه کهنه کهنه
clouts U پارچه کهنه کهنه
clouting U پارچه کهنه کهنه
antique wash U دواشور کردن فرش جهت کهنه و قدیمی جلوه دادن آن
chemical wash U کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
olden U کهنه
fustier U کهنه
pokey U کهنه
weatherbeaten U کهنه
timeworn U کهنه
archaic U کهنه
fustiest U کهنه
dowdy U کهنه
outworn U کهنه
fusty U کهنه
trite U کهنه
wadding U کهنه
dossil U کهنه
mucid U کهنه
tatters U کهنه
ragged U کهنه
kettle holder U کهنه
antiques U کهنه
obsolete U کهنه
worm eaten U کهنه
obsolescent U کهنه
worn out U کهنه
ragman U کهنه خر
behindhand U کهنه
poky U کهنه
tacky U کهنه
obsolescence U کهنه گی
worn-out U کهنه
weatherworn U کهنه
wads U کهنه
musty U کهنه
wad U کهنه
knacker U کهنه خر
pokiest U کهنه
run down U کهنه
shabbly U کهنه
gray U کهنه
antique U کهنه
crusted U کهنه
stale U کهنه
fogram U کهنه
rags U کهنه
age old U کهنه
age-old U کهنه
rag U کهنه
out of d. U کهنه
behind the times U کهنه
trity U کهنه
old-fashioned U کهنه
run-down U کهنه
antiquated U کهنه
rungs U کهنه
by gone U کهنه
lint U کهنه
pokier U کهنه
pseudo archaic U کهنه نما
ogygian U بسیار کهنه
ancient U کهن کهنه
Neanderthal U خیلی کهنه
fuddy-duddy U کهنه اندیش
obsolesce U کهنه شدن
back numbers U چیز کهنه
sour dough U کهنه کار
fuddy-duddies U کهنه اندیش
duddy U کهنه پوش
duddie U کهنه پوش
superannuated U زیاد کهنه
back number U شماره کهنه
back number U چیز کهنه
dodo U کهنه پسند
boneman U کهنه فروش
back numbers U شماره کهنه
obscurantism U کهنه پرستی
dodoes U کهنه پسند
fripper U کهنه فروش
wad U کهنه نمد
wads U کهنه نمد
fripperer U کهنه فروش
mouldy U کهنه وفاسد
old wool U پشم کهنه
thread bare U فرش کهنه
duds U رخت کهنه
shabby U کهنه ژنده
shabbiest U کهنه ژنده
shabbier U کهنه ژنده
older U پیرانه کهنه
the old world U جهان کهنه
lint U کهنه فتیله
old-timers U کهنه کار
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
old-timer U کهنه کار
veteran U کهنه کار
dodos U کهنه پسند
rags U کهنه شدن
rag U کهنه شدن
codex U دستخط کهنه
oldest U پیرانه کهنه
green meat U گوشت کهنه
dab U کهنه را نم زدن
dabbed U کهنه را نم زدن
dead U منسوخ کهنه
dabs U کهنه را نم زدن
junk U کهنه و کم ارزش
hunkerism U کهنه پرستی
superannuate U کهنه شدن
old timer U کهنه کار
oldest U کهنه کار
wash linen U کهنه فرفشویی
veteran U کهنه سرباز
ragman U کهنه فروش
older U کهنه کار
veterans U کهنه کار
veterans U کهنه سرباز
old U پیرانه کهنه
uptight U کهنه پرست
aging U کهنه شدن
wall rue U سداب کهنه
stale joke U جوک کهنه
unworn U کهنه نشده
unreconstructed U کهنه پرست
fogyism U کهنه پرستی
old U کهنه کار
rag picker U کهنه برچین
fogyish U کهنه پرست
ragpicker U کهنه و ژنده جمع کن
antediluvian U ادم کهنه پرست
passe U کهنه مسلک گذشته
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
paleology U دانش چیزهای کهنه
knackery U جنس بنجل و کهنه
bibliopolism U فروش کتابهای کهنه
sea dog U ملوان کهنه کار
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
stager U ادم کهنه کار
outwear U کهنه شدن گذراندن
wear out U کهنه و فرسوده شدن
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
he has seen sevice U کهنه کار است
dishcloths U کهنه فرف شویی
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
dishcloth U کهنه فرف شویی
back out U کهنه و فرسوده شدن
glass cloth U کهنه شیشه پاک کن
fossilizes U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilize U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
She's quite a back number. <idiom> U او [زن] آدم کهنه فکری است.
Old clothes ( houses ) . U لباس ( خانه های) کهنه
bibliopoly U فروش کتابهای کهنه یاعتیق
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
junk U طناب کهنه کاغذ پاره
ages U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
dish towel U کهنه فرف خشک کنی
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
fossilizing U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
old fashioned U کهنه پرست محافظه کار
fossilising U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilises U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
modified stock car U اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
age U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
well worn U زیاد کار کرده کهنه
well-worn U زیاد کار کرده کهنه
ragbag U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
ragbags U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
snot rag U کهنه بینی پاک کنی
demode U ازمد افتاده کهنه شده
jalopy U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
jalopies U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
fossilised U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fin de siecle U وابسته به اخرقرن نوزدهم کهنه شونده
tampon U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
Who is worse shod than the shoemakers wife?. <proverb> U کهنه تر از کفش زن کفاش ,کفشى هست ؟.
campaigners U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
shopworn U کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
tampons U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
campaigner U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
The old paper money is called in. U اسکناسهای کهنه از جریان خارج می شوند
mossback U ادم کهنه پرست یا محافظه کار
obsoletism U بکار بردن واژههای کهنه یامهجور
mossyback U ادم کهنه پرست یا محافظه کار
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com