Perdic | زوال تدریجی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 153 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	evanescence U	زوال تدریجی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	lysate U	محصول زوال وفساد تدریجی سلول
Other Matches

	roll back U	به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
	phase U	معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
	phases U	معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
	phased U	معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
	fall U	زوال
	decline U	زوال
	consumption U	زوال
	declining U	زوال
	declines U	زوال
	fadeaway U	زوال
	decay U	زوال
	decayed U	زوال
	decaying U	زوال
	decays U	زوال
	ebbing U	زوال
	ebbed U	زوال
	falling off U	زوال
	ebb U	زوال
	ebbs U	زوال
	falling-off U	زوال
	deterioration U	زوال
	downfall U	زوال
	epp U	زوال
	chutes U	زوال
	chute U	زوال
	downcome U	زوال
	loss U	زوال
	decadence U	زوال
	sublation U	زوال
	tailspin U	زوال
	declined U	زوال
	decadency U	زوال
	come down U	زوال
	degenerative <adj.> U	زوال آفرین
	anergasia U	زوال کارکرد
	falling market U	بازار رو به زوال
	self naughting U	زوال نفس
	caducity U	قابل زوال
	declining U	زوال انحطاط
	declining industry U	صنعت رو به زوال
	declined U	زوال انحطاط
	depersonalization U	زوال شخصیت
	downfallen U	زوال یافته
	declines U	زوال انحطاط
	decline U	زوال انحطاط
	dementia U	زوال عقل
	dementia infantilis U	زوال عقل کودکی
	imperishably U	بطور زوال ناپذیر
	dementia paralytica U	زوال عقل فلجی
	dementia praecox U	زوال عقل پیشرس
	depigmentation U	زوال رنگ دانه
	senile dementia U	زوال عقل پیری
	epileptic dementia U	زوال عقل صرعی
	alcoholic dementia U	زوال عقل الکلی
	lapse U	زوال سپری شدن
	lapses U	زوال سپری شدن
	lapsing U	زوال سپری شدن
	adiadokinesis U	زوال حرکات تناوبی
	pseudodementia U	زوال عقل کاذب
	presenile dementia U	زوال عقل پیش پیری
	crumblings U	فاسد شده زوال یافته
	lysis U	زوال وفساد سلول وغیره
	dementia U	زوال عقل [نوعی بیماری] [پزشکی]
	step wise U	تدریجی
	imperceptible U	تدریجی
	gradational U	تدریجی
	piecemeal U	تدریجی
	gradatory U	تدریجی
	gradual U	تدریجی
	slows U	تدریجی
	slowed U	تدریجی
	slow U	تدریجی
	progressive U	تدریجی
	step by step U	تدریجی
	step-by-step U	تدریجی
	slowest U	تدریجی
	slower U	تدریجی
	slowing U	تدریجی
	gradualness U	تدریجی بودن
	scale down U	کاهش تدریجی
	graduality U	تدریجی بودن
	step by step excitation U	تحریک تدریجی
	living death U	مرگ تدریجی
	progress payments U	پرداخت تدریجی
	quantizer U	تدریجی کننده
	progressive assambly U	نصب تدریجی
	partial shipment U	حمل تدریجی
	progressive burning U	سوزش تدریجی
	progressive paralysis U	فلج تدریجی
	progressive relaxation U	ارمیدگی تدریجی
	instillation U	ریزش تدریجی
	quantize U	تدریجی کردن
	insti U	تلقین تدریجی
	insti U	ریزش تدریجی
	fail softly U	با خرابی تدریجی
	fail soft U	تخریب تدریجی
	fail soft U	با خرابی تدریجی
	corrosion U	فساد تدریجی
	glaucoma U	کوری تدریجی
	gradations U	انتقال تدریجی
	erosion U	تحلیل تدریجی
	evolution U	تکامل تدریجی
	delelopment U	تکامل تدریجی
	piecemeal U	بطور تدریجی
	piecemeal U	بتدریج تدریجی
	gradation U	انتقال تدریجی
	process U	پیشرفت تدریجی ومداوم
	progressional U	دارای پیشرفت تدریجی
	progressive burning U	سوختن تدریجی خرج
	gradual U	شیب تدریجی واهسته
	graduating U	تغییر تدریجی کردن
	graduates U	تغییر تدریجی کردن
	graduate U	تغییر تدریجی کردن
	evolution U	تحول تکامل تدریجی
	processes U	پیشرفت تدریجی ومداوم
	insinuation U	نفوذ دخول تدریجی
	evanescence U	فقدان تدریجی ناپایداری
	gas degeneration U	فساد تدریجی گازی
	instilment U	ریزش و تلقین تدریجی
	intergradation U	محو سازی تدریجی
	progressive cookery U	پخت تدریجی غذای یکان
	evolutionism U	اصول ترقی و تکامل تدریجی
	lysis U	سقوط وزوال تدریجی مرض
	abklingen U	محو شدن تدریجی احساس
	frequency drift U	تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
	atmospheric corrosion U	فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
	striptease U	رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
	escalation U	افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
	winder U	گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
	lamb's tongue U	[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
	accrual U	افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
	scalogram U	نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
	choke U	از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
	chokes U	از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
	choked U	از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
	scallywag U	نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
	creeps U	تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
	gums U	رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
	creep U	تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
	gumming U	رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
	gummed U	رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
	gum U	رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
	light and heavy system U	روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
	hangovers U	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
	hangover U	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
	skimming U	محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
	degressive burning U	اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
	data processing U	پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
	revisionism U	روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
	vignetting U	سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
	corrsion U	فساد تدریجی فساد