Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
suttee
U
زن هندو که خود راروی جنازه شوهرش میسوزاند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
siva
U
خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
exequy
U
مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
Hindu
U
هندو
Hindus
U
هندو
She lost her husband in the crowd .
U
شوهرش رادرمیان جمعیت گه کرد
Hinduism
U
ایین هندو
She leads her husband by the nose .
U
سوار شوهرش است ( تسلط ونفوذ )
she doesnt even cough without her husband s permission(consent)
U
بدون اجازه شوهرش آب نمی خورد
Hindoo
U
سبک هندو
[معماری]
queen dowager
U
زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
vedic
U
وابسته به وداکتاب مقدس هندو
dowagers
U
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
dowager
U
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
remains
U
جنازه
exequies
U
تشییع جنازه
bannerol
U
پرچم روی جنازه
pall bearer
U
کسیکه در همراهی با جنازه
obsequies
U
ایین تشیع جنازه
funerals
U
مراسم تشییع جنازه
feral
U
وابسته به تشییع جنازه
to attend a funeral
U
تشییع جنازه کردن
funeral
U
مراسم تشییع جنازه
caskets
U
وسیله حمل جنازه
casket
U
وسیله حمل جنازه
funreal rites
U
ایین تشییع جنازه
I dont have an earthly chance.
U
کمترین شانس راروی زمین ندارم
tressel
U
ستون راروی پایه قرار دادن
trestles
U
ستون راروی پایه قرار دادن
f. pile or pyre
U
توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
trestle
U
ستون راروی پایه قرار دادن
sari
U
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
saris
U
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
saree
U
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است برپارچهای که بدور بدن می پیچند
funerals
U
وابسته به ایین تشییع جنازه
funerary
U
وابسته به مراسم تشییع جنازه
funeral march
U
راه پیمایی درمراسم جنازه
funeral
U
وابسته به ایین تشییع جنازه
Hang out the washing on the line to dry.
U
لباسها راروی بند آویزان کن که خشک شوند
bread-board
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-boards
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
atlases
U
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
atlas
U
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
obsequial
U
وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
hatchment
U
صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
brush
U
وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند
brushes
U
وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند
distaff
U
التی که گلوله پشم نریشته راروی ان نگاه داشته و پس ازریشتن بدور دوک می پیچند
pomfret
U
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
pin money
U
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
multiplex
U
دستگاه پرژکتوری که چند عکس راروی هم مخلوط میکندوسیله چند چانلی
veronica
U
ابزاری که با Gopher کار میکند تا به کاربر کمک کند تا اطلاعات یا فایل راروی WWW پیدا کند
device media control language
U
نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com