English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
evite U زن برهنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bare U برهنه کردن اشکارکردن
bared U برهنه کردن اشکارکردن
barer U برهنه کردن اشکارکردن
bares U برهنه کردن اشکارکردن
barest U برهنه کردن اشکارکردن
baring U برهنه کردن اشکارکردن
strip U برهنه کردن
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
uncover U برهنه کردن
uncover U اشکار کردن برهنه کردن
uncovering U برهنه کردن
uncovering U اشکار کردن برهنه کردن
uncovers U برهنه کردن
uncovers U اشکار کردن برهنه کردن
nude U برهنه
nudes U برهنه
naked U برهنه
stripping U برهنه سازی
denude U برهنه کردن
denuded U برهنه کردن
denudes U برهنه کردن
denuding U برهنه کردن
disrobe U برهنه کردن
disrobed U برهنه کردن
disrobes U برهنه کردن
disrobing U برهنه کردن
bald U برهنه
balder U برهنه
baldest U برهنه
baldly U برهنه
bareback U سواراسب برهنه
barebaked U سواراسب برهنه
peeled U برهنه نخ نما شده
peeled U زائر برهنه
oats U جو برهنه
Cupid U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
stripped U برهنه
achene U تخم برهنه
adamite U ادم برهنه
aphyllous U بی شاخ و برگ برهنه
bald animal or tree U درخت یا حیوان برهنه
denudate U برهنه
denudation U برهنه سازی
discalceate U برهنه
discalceated U برهنه
divestiture U برهنه سازی
gymnocarpous U برهنه میوه
gymnogynous U برهنه تخمدان
gymnopaedic U درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
gymnopterous U برهنه بال
gymnosophist U فیلسوف برهنه
gymnosophy U اصول وطرز زندگی فیلسوفان ومرتاضهای برهنه هندی
gymnospore U هاگ برهنه
gymnostomous U برهنه دهان
indecent exposure U نمودار سازی تن برهنه درپیش مردم
lay bare U برهنه کردن
magascopic U نمودار بچشم برهنه
nakedly U برهنه وار
poeeping tom U ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
sky clad U برهنه
stark naked U بکلی برهنه
stripteaser U رقاصه برهنه
to lay bare U برهنه کردن
untented U برهنه
widowed of fruits U برهنه از میوه
starkers U برهنه
undressed U لخت برهنه
barehanded <adj.> U با دست برهنه
to bare U برهنه کردن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com