Perdic | زن اسقف یا متران | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 46 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	prelatess U	زن اسقف یا متران

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	prelatic U	وابسته به اسقف بزرگ متران وار
Other Matches

	metropolitan bishop U	متران
	incardinate U	متران ساختن
	protonotary apostoloc U	یکی از 21 تن متران هایی که فرمان پاپ را ثبت می کنند
	metropolitan bishop U	سر اسقف
	bishops U	اسقف
	bishop U	اسقف
	provisor U	اسقف نافرخرج
	archbshop U	اسقف بزرگ
	prince bishop U	شاهزاده اسقف
	primate of england U	سر اسقف YORK
	prelature U	اسقف نشین
	miter U	تاج اسقف
	diocese U	اسقف نشین
	archdeacons U	معاون اسقف
	archdeacon U	معاون اسقف
	miters U	تاج اسقف
	mitre U	تاج اسقف
	mitres U	تاج اسقف
	archbishop U	اسقف اعظم
	archbishops U	اسقف اعظم
	diocese U	قلمرو اسقف
	dioceses U	قلمرو اسقف
	dioceses U	اسقف نشین
	cathedra U	[صندلی اسقف در کلیسا]
	vestment U	لباس رسمی اسقف
	prelature U	قلمرو اسقف اعظم
	miyred U	مانند کلاه اسقف
	mitriform U	مانند کلاه اسقف
	hierarch U	سرکشیش اسقف بزرگ
	diocesan U	وابسته به قلمرو اسقف
	archbishopric U	مقام یا قلمرو اسقف
	archiepiscopal U	متعلق به اسقف بزرگ
	prelate U	اسقف اعظم کشیش ارشد
	prelates U	اسقف اعظم کشیش ارشد
	archdiocesan U	وابسته بقلمرو اسقف اعظم
	archdiocese U	قلمرو مذهبی اسقف اعظم
	exarch U	نایب السطنه اسقف اعظم
	patriarchate U	مقام بطریق یا اسقف بزرگ
	pontifical U	وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
	gremial U	پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
	deacons U	خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
	deacon U	خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
	surrogate U	نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
	surrogates U	نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy