English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (26 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paintress U زنی که کارش رنگ کردن سفالینه و مانند انها است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pass muster U در بازدیدارتش و مانند انها
grosbeak U سهره و سینه سرخ و مانند انها
pelage U پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
neck wear U کراوات و یقه و مانند انها گردن پوش
legumen U حبه لوبیا و باقلاو مانند انها تخمدان
porter house U جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
he has a rushing business U کارش خوب گرفته است کارش خیلی رونق دارد
ultraist U کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
aggregates U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
dead weights U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
rattening U محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
melodramatist U کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
terra cotta U سفالینه
terracotta U سفالینه
brown ware U سفالینه
crockery U سفالینه
chimney sweep U کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
chimney sweeps U کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
to get in somebody's way U مانع کردن کسی [چیزی] که بتواند کارش را انجام دهد
stoneware pipe U لوله سفالینه
granite ware U سفالینه خارارنگ
pottery U سفالکاری سفالینه
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
stoneware U سفالینه بسیار سخت
ston ware U سفالینه بسیار سخت
stone ware U سفالینه بسیار سخت
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
diachrony U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
cunclude U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
sickest U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sick U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
lot integrity U دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
target materials U مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
he is on his legs U کارش دایراست
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
He is completely absorbed by his business. U کاملاجذب کارش است
he prospered in his business U کارش بالا گرفت
He is attentive to his work . U متوجه کارش است
lohmannizing U غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
He is unpredicateble. He acts haphazardly. U کارش حساب وکتابی ندارد
He eventually landed in prison . U عاقبت کارش بزندان کشید
he drives a roaring trade U کارش خوب گرفته است
Let the secretary get on with it . U بگذارید منشی کارش را بکند
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
get off one's butt <idiom> U سرش شلوغه کارش شروع شده
fast U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasts U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasted U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fastest U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
he prospered in his business U در کار خود کامیاب شد کارش رونق گرفت
I have no fault to find with his work . U از کارش هیچ عیبی نمی توان گرفت
wine cooper U کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
boat trains U ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
boat train U ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
i overpaid him for his work U مزد کارش را بیش از انچه حقش بود دادم
He'll never get anywhere. U او [مرد] هیچوقت موفق نمی شود. [در زندگیش یا کارش]
parallel U برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
paralleled U برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
paralleling U برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallelled U برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallelling U برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallels U برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
dynamic U زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamically U زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
pawn broker U کسی که کارش دادن وامهای کوچک و گرفتن وثیقه است
ringman U کسیکه دراسب دوانی کارش شرط بندی بامردم است
He'll never amount to anything. <idiom> U او [مرد] هیچوقت موفق نمی شود. [در زندگیش یا کارش] [اصطلاح روزمره]
industrial union U اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
bill posters U کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
bill poster U کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
the inquisition U دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
quantum meruit U هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
piecer U درنخ ریسی کسیکه کارش بهم پیوستن نخهای گسیخته است
similize U مانند کردن
liken U مانند کردن
likening U مانند کردن
likens U مانند کردن
likened U مانند کردن
daemon U در سیستم unix برنامهای که کارش را بدون دانستن کاربر خودکار انجام میدهد
air man U کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
equalises U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizing U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalize U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalized U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalised U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizes U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalising U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
jellify U ژله مانند کردن
lord U مانند لردرفتار کردن
lords U مانند لردرفتار کردن
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
matronize U مانند رئیسه رفتار کردن
meshes U شبکه تور مانند یا مشبک کردن
to torpedo U تارومار کردن [مانند تلاش کسی]
mesh U شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshing U شبکه تور مانند یا مشبک کردن
represents U عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represented U عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represent U عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
eualize U مساوی کردن مانند کردن
they U انها
those U انها
yond U انها
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
to quit something cold turkey U چیزی را یکدفعه ترک کردن [مانند سیگار یا الکل]
to live like animals [in a place] U مانند حیوان زندگی کردن [اصطلاح تحقیر کننده ]
one of them U یکی از انها
who are they? U انها کی هستند
many of them U بسیاری از انها
the most that i can do U بیشتر انها
most of them U بیشتر انها
to pounce on somebody U به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
to rev [British E] the engine U موتور [ماشین] را روشن کردن [که صدا مانند زوزه بدهد]
to goose [American E] the engine U موتور [ماشین] را روشن کردن [که صدا مانند زوزه بدهد]
First come first served. U هرکس اول (زودتر ) بیاید زودتر کارش انجام می شود
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
i saw none of them U هیچکدام از انها را ندیدم
he rolled them by U سواره از پهلوی انها رد شد
many of them U عده زیادی از انها
neither of them know U هیچکدام از انها نمیدانند
brass bands U ادوات انها از برنج باشد
extends U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
logroll U غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
they are of a doubtful paterni U اصل انها معلوم نیست
they came to a rupture U میانه انها بهم خورد
extend U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
brass band U ادوات انها از برنج باشد
pepo U کدو و خیار ومانند انها
extending U بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
they were badly officered U افسران انها خوب نبودند
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
it is a pity of them U دل ادم برای انها میسوزد
podiatry U دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
curtesy U زوج از انها ارث می برد
i alone bear the brunt of it U خدمت انها بر من واجب می اید
he was p in his business U خوب بود کارش رونق گرفته بود
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
it filled their hearts with t U ترس زیاد دردل انها انداخت
onomastics U علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
crackleware U فروفی که سطح انها ترک داریامودارمینماید
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
their principal food is rice U خوراک عمده انها برنج است
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
tzigane U وابسته به کولیهای مجار یاموزیک انها
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
turret guns U توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
pastries U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
pastry U کماج وکلوچه ومانند انها شیرینی پزی
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
benday U جداکردن دومنطقه بوسیله ایجادشیار بین انها
they rate as tonic drugs U انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
vendor rating U رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
cleco fastener U وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
long life itemes U اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
liquid consonants U حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
check flight U پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
bead roll U صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
expired appropriation U اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
land shark U کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
beadroll U صورت مردگانیکه باید برای ارواح انها فاتحه یادعابخوانند
wind rose U نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
blasting machine U دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
investor U کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
investors U کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
ecology U علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
unliquidated damages U خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
current liability U اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
cumulo nimbus U ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
nihilism U اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
short timer U پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
bench mark U علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
modem U دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
beef up U افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
people sniffer U رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
zoophyte U انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
peers of iveland U بزرگانی که از میان انها 82تن بطور دائم برای نمایندگی برگزیده می شوند
counseled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
braced U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
peers of scotland U بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
counsels U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com