English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prelatess U زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
episcopacy U مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
bishopric U مقام اسقفی
prelacy U مقام اسقفی
pontificate U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificating U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificates U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificated U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontifically U چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
in the first flight U دارای مقام نخست سردسته
prelatism U مترانی
top drawer U دارای مقام یا اهمیت عالی قدرت عالیه
ranking U دارای مقام بزرگ و عالی رتبه بندی
raised to the purple U بپایه مترانی رسیده
outclassed U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
hexahydrate U ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
orthotone U که ازخود دارای تیکه باشد
declaratory judgment U حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
an idiomatic experssion U عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
spondee U وتدی که دارای دوهجای دراز باشد
pentaptote U اسمی که دارای پنج حالت باشد
tedradynamous U دارای شش پرچمی که دوپرچمش بلندتر باشد
lagate a latere U نماینده پاپ که دارای اختیارات کامل باشد
club car U واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
chloramine U هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
pork pies U کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
proceleusmatic U وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
Queen Mother U ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
pork pie U کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
Queen Mothers U ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
ox fence U اغل کاو که دارای نرده یاپرچین باشد
oxer U اغل گاو که دارای نرده یاپرچین باشد
contour map U نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
sloe gin U عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
topographic map U نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
vacuole U گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
trapped U زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
gamey U دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
gamy U دارای بو و مزه گوشت شکارکه نزدیک فاسد شدن باشد
vanity boxŠcaseŠor bag U قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
double-faced U فرش های دو رو [فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
biddable U دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
hermaprodite U کسی که هم دارای حالات زنانگی وهم حالات مردانگی باشد
dactyl U کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
Hanbel U [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
bishopric U اسقفی
prelatism U اسقفی
episcopate U رتبه اسقفی
diocesan U جزوحوزه اسقفی
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
crozier U عصای اسقفی یاکشیشی
episcopalians U پیرو کلیسای اسقفی
mitring U انتصاب بمقام اسقفی
crosier U عصای اسقفی یاکشیشی
mitering U استعمال تاج اسقفی
sees U مقر یا حوزه اسقفی
mitring U استعمال تاج اسقفی
see U مقر یا حوزه اسقفی
mitering U انتصاب بمقام اسقفی
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
episcopalian U پیرو کلیسای اسقفی
pontify U سیمای اسقفی یا پاپی بخوددادن
cathedratic U وابسته بکرسی بامقام اسقفی
episcopal U مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
Medici Mamluk rug U قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
pontificalia U جامه و نشانهای اسقفی لباس رسمی
pontifical U وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
pastoralism U روش نامه نویسی اسقفی چوپانی
legatine U دارای مقام نمایندگی پاپ نمایندگی پاپ
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
letters missive U نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
embassage U مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
pontificate U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificates U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificated U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
places U مقام
placing U مقام
place U مقام
equipotential U هم مقام
pew U مقام
authority U مقام
pank U مقام
eminency U مقام
paripassu U هم مقام
function U مقام
functioned U مقام
functions U مقام
pews U مقام
settings U مقام
connexions U مقام
eminence U مقام
rete U مقام
position U مقام
offices U مقام
office U مقام
foothole U مقام
stature U مقام
setting U مقام
connection U مقام
stage U مقام
stages U مقام
stand U مقام
opposite number U هم مقام
status U مقام
standing U مقام
positioned U مقام
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
doctors of eminence U پزشکان پر مقام
dignitaries U عالی مقام
vicars U قائم مقام
shrievalty U مقام ومنصب
capacity U استعداد مقام
deputies U قائم مقام
dignitary U عالی مقام
colonelcy U مقام سرهنگی
deputy U قائم مقام
Highness U بلندی مقام
commandery U مقام فرماندهی
Highnesses U بلندی مقام
ranks U سلسله مقام
men of position U صاحبان مقام
subsitute U قائم مقام
marquess U مقام مارکیز
marquesses U مقام مارکیز
marquis U مقام مارکیز
marquises U مقام مارکیز
stations U مقام مستقرکردن
infra dig U دون مقام
stationed U مقام مستقرکردن
positioned U مرتبه مقام
post U مقام مسئولیت
ranked U سلسله مقام
rank U سلسله مقام
substituting U قائم مقام
position U مرتبه مقام
substituted U قائم مقام
substitute U قائم مقام
posts U مقام مسئولیت
posted U مقام مسئولیت
post- U مقام مسئولیت
station U مقام مستقرکردن
vicar U قائم مقام
vice chancellor U قائم مقام
officiate U مقام رسمی
office-holders U صاحب مقام
wardenship U مقام ریاست
priesthood U مقام کشیش
much U عالی مقام
status symbols U علامت مقام
placer U مقام دار
vice-chancellor U قائم مقام
viziership U مقام وزارت
A musical tone . U مقام ( درموسیقی )
office-holder U صاحب مقام
high-class U والا مقام
officiated U مقام رسمی
priorate U مقام اسبق
defensive U مقام تدافع
vice-chancellors U قائم مقام
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com