Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vegetation
U
زندگی گیاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
Other Matches
botanical
U
ترکیب یامشتقی از مواد گیاهی وداروهای گیاهی
vegetable jelly
U
دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
it is impossible to live there
U
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
U
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
herbescent
U
گیاهی
herbaceous
U
گیاهی
vegetal
U
گیاهی
vegetable
U
گیاهی
vegetative
U
گیاهی
vegetality
U
حالت گیاهی
auxin
U
هورمون گیاهی
floral zone
U
منطقه گیاهی
aphis
U
شپشک گیاهی
latex
U
شیره گیاهی
floral ornament
U
تزیینات گیاهی
herbal dye
U
رنگینه گیاهی
phyton
U
واحد گیاهی
vegetable fiber
U
الیاف گیاهی
pectin
U
ژلاتین گیاهی
pectin
U
دلمه گیاهی
bacterium
U
میکروبهای گیاهی
galenical
U
داروی گیاهی
geobotany
U
جغرافیای گیاهی
geographical botany
U
جغرافیای گیاهی
botanical pesticide
U
افت کش گیاهی
phytogeopraphy
U
جغرافیای گیاهی
vegetive
U
گیاهی روینده
vegtable fat
U
چربی گیاهی
bolster layer
U
بالش گیاهی
saps
U
شیره گیاهی
sapped
U
شیره گیاهی
sap
U
شیره گیاهی
plant geography
U
جغرافیای گیاهی
honeydew
U
شهد گیاهی
jassid
U
افت گیاهی
plant food
U
غذای گیاهی
milk
U
شیره گیاهی
blight
U
زنگ گیاهی
vegetation
U
پوشش گیاهی
milked
U
شیره گیاهی
milking
U
شیره گیاهی
blighting
U
زنگ گیاهی
milks
U
شیره گیاهی
mildew
U
زنگ گیاهی
phytogeography
U
جغرافیای گیاهی
phytochorology
U
جغرافیای گیاهی
loose smut
U
زنگ گیاهی
sap wood
U
شیره گیاهی
blights
U
زنگ گیاهی
to pull up a plant
U
گیاهی را ازریشه دراوردن
pollinose
U
شبیه گرده گیاهی
mungo
U
گیاهی از تیره روناسیان
paleobotany
U
سنگواره شناسی گیاهی
phytosociology
U
جامعه شناسی گیاهی
phytobiology
U
علم الحیات گیاهی
fire blast
U
یرقان سوزنده گیاهی
Manila
U
از الیاف گیاهی نساجی
phytoecology
U
بوم شناسی گیاهی
plant ecology
U
بوم شناسی گیاهی
phytogenic
U
دارای منشاء گیاهی
psylla
U
شپشههای جهنده گیاهی
psyllidae
U
شپشههای جهنده گیاهی
plant-dyes
U
رنگینه های گیاهی
trichome
U
کرک گیاهی مویک
guard cell
U
گیاهی را تشکیل میدهند
trichomic
U
کرک گیاهی مویک
humus
U
خاک گیاهی هرموس
vitta
U
لوله یا منفذ گیاهی
underwood
U
گیاهی که در زیردرختی روییده
lenticel
U
خلل وفرج گیاهی
excrescency
U
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
trailers
U
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
turgor
U
اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
deciduous
U
گیاهی که در زمستان برگ میریزد
turgor
U
ورم سلولهای زنده گیاهی
verticillium
U
قارچ ناقص افت گیاهی
trailer
U
گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
dragon's head
U
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
pollen counts
U
درصد گردههای گیاهی در هوا
dragon head
U
گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
pollen count
U
درصد گردههای گیاهی در هوا
irid
U
گیاهی از جنس سوسن یازنبق
aaron's beard
U
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
buckeye
U
گیاهی شبیه شاه بلوط هندی
eelgrass
U
علف مارماهی که گیاهی است دریایی
herbal
U
مجموعه یاکلکسیون انواع گیاهان گیاهی
ecesis
U
قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
albumens
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
sori
U
خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
herb doctor
U
پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
taxon
U
واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
albumen
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
vetch
U
ماشک گیاهی از جنس باقلا یا نخود
gutta percha
U
هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
globeflower
U
گیاهی از تیره الاله واز جنس الالگان
green soap
U
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
foliage plant
U
گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
greenbrier
U
گیاهی از خانوداده smilax شبیه عشبه یاصبرینه طبی
louse
U
هر نوع شپشه یا افت گیاهی وغیره شبیه شپش
intermaediate host
U
جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
teliospore
U
جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
glabrescent
U
گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
plastogene
U
اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
floristry
U
شاخهای از علم گیاه شناسی توصیفی که درباره تعدادوگروههای گیاهی بحث میکند
epiphytology
U
علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
pyxidium
U
کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
larkspur
U
[نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
galbanum
U
نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
carthamin
U
رنگینه زرد که از شیره گیاه سفلاور بدست می آید این رنگ گیاهی بیشتر در هند و چین مصرف می شود
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
habitancy
U
زندگی
wile a
U
در زندگی
lives of great men
U
زندگی
vivification
U
زندگی
vita
U
زندگی
habitance
U
زندگی
eau de vie
U
اب زندگی
togetherness
U
زندگی با هم
lifelines
U
خط زندگی
lifeline
U
خط زندگی
living
U
زندگی
existence
U
زندگی
life
U
زندگی
existences
U
زندگی
lives
U
زندگی
acanthus design
U
طرح پیچک
[الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
incertitude
U
ناپایداری زندگی
life
U
دوران زندگی
intravital
U
در زمان زندگی
intravitam
U
در زمان زندگی
hutment
U
زندگی در کلبه
life cycle
U
دوره زندگی
life chance
U
مجال زندگی
taedium vitae
U
بیزاری از زندگی
living standard
U
سطح زندگی
level of living
U
سطح زندگی
modus vivendi
U
روش زندگی
dwelt
U
زندگی کرد
temporal life
U
زندگی موقت
life insurance
U
بیمه زندگی
afterlife
U
زندگی پس از مرگ
a life full of incidents
U
زندگی پر رویداد
enliven
U
زندگی بخشیدن
enlivened
U
زندگی بخشیدن
enlivening
U
زندگی بخشیدن
enlivens
U
زندگی بخشیدن
life of privation
U
زندگی در سختی
larks
U
روش زندگی
lark
U
روش زندگی
he lives on air
U
زندگی میکند
biographies
U
تاریخچه زندگی
happy life
U
زندگی باخوشدل
happy life
U
زندگی اسوده
biography
U
تاریخچه زندگی
uterine life
U
زندگی زهدانی
life experiences
U
تجارب زندگی
monandry
U
زندگی با یک شوهر
public life
U
زندگی در سیاست
public life
U
زندگی سیاسی
married life
U
زندگی زناشویی
marriage life
U
زندگی زناشویی
monkery
U
زندگی راهبی
lifetime
U
مدت زندگی
lifetime
U
دوره زندگی
lifetimes
U
مدت زندگی
planetary life
U
زندگی دربدر
parasitism
U
زندگی طفیلی
lifetimes
U
دوره زندگی
habit
U
زندگی کردن
habits
U
زندگی کردن
redivivus
U
زندگی نویافته
lifeway
U
طرز زندگی
sequestered life
U
زندگی مجرد
single life
U
زندگی مجردی
life sustenance
U
گذران زندگی
life style
U
سبک زندگی
soldiering
U
زندگی سربازی
life motto
U
شعار زندگی
scheme of life
U
نقشه زندگی
life instinct
U
غریزه زندگی
sentience
U
زندگی فکری
scheme of life
U
رویه زندگی
living death
U
زندگی مرگبار
living expenses
U
هزینه زندگی
living cost
U
هزینه زندگی
living area
U
منطقه زندگی
liveable
U
قابل زندگی
renascence
U
زندگی مجدد
rurality
U
زندگی روستایی
live forever
U
زندگی ابدی
livable
U
قابل زندگی
life history
U
تاریخچه زندگی
cohabitation
U
زندگی باهم
animality
U
زندگی جانوران
bane
U
مخرب زندگی
pieds-a-terre
U
جای زندگی
pied-a-terre
U
جای زندگی
facts of life
<idiom>
U
حقایق زندگی
concubinage
U
زندگی بطورصیغه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com