Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anabiosis
U
زنده سازی
restoration to life
U
زنده سازی
reviviscence
U
زنده سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vivisectional
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisection
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisect
U
موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
quicker
U
زنده
freshest
U
زنده
fresh-
U
زنده
fresh
U
زنده
skylarker
U
زنده دل
lively
U
زنده
alacritous
U
زنده
animates
U
زنده
quickest
U
زنده
animate
U
زنده
quick
U
زنده
cheerful
<adj.>
U
زنده دل
above ground
U
زنده
cheerful
<adj.>
U
دل زنده
genial
<adj.>
U
دل زنده
lively
<adj.>
U
دل زنده
living
U
زنده
live bearing
U
زنده زا
lighthearted
U
زنده دل
viviparous
U
زنده زا
alive
U
زنده
vivific
U
زنده
biotic
U
زنده
live
U
زنده
live
U
:زنده
lived
U
:زنده
full of life
U
سر زنده
coiner
U
زنده
lived
U
زنده
biogen
U
زنده زا
plaster of Paris
U
گچ زنده
dashing
U
زنده دل
liveliest
U
زنده
livelier
U
زنده
life full
U
سر زنده
dapper
U
زنده دل
vivid
U
زنده
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
vive int
U
زنده باد!
resusctate
U
زنده کردن
resuscitate
U
زنده کردن
resurge
U
زنده شدن
restore to life
U
زنده کردن
survivors
U
زنده ماندگان
resuscitated
U
زنده کردن
wakefulness
U
شب زنده داری
resuscitating
U
زنده کردن
night waking
U
شب زنده داری
vivify
U
زنده کردن
resuscitates
U
زنده کردن
resuscitator
U
زنده کننده
liven
U
زنده شدن
viable
U
زنده ماندنی
verve
U
زنده دلی
resurrect
U
زنده کردن
resurrected
U
زنده کردن
resurrecting
U
زنده کردن
resurrects
U
زنده کردن
spirituelle
U
بشاش سر زنده
good
U
توپ زنده
wakes
U
شب زنده داری
waked
U
شب زنده داری
wake
U
شب زنده داری
surviving
U
زنده ماندن
vigil
U
شب زنده داری
survived
U
زنده ماندن
survive
U
زنده ماندن
to see the sun
U
زنده بودن
to restorative to life
U
زنده کردن
to restor to life
U
زنده کردن
vigils
U
شب زنده داری
spiritous
U
فعال زنده
wakeful
U
شب زنده دار
he suffered at the stake
U
زنده سوخته شد
he suffered at the stake
U
او را زنده سوزاندند
calcined lime
U
اهک زنده
in vivo
U
بافت زنده
biopsy
U
زنده بینی
macroconsumer
U
زنده خوار
biophage
U
زنده خوار
inter vivos
U
در میان زنده ها
biomass
U
توده زنده
irresuscitable
U
زنده نشدنی
call back to life
U
زنده کردن
live ball
U
توپ زنده
ground ball
U
توپ زنده
gamesome
U
زنده روح
to recover to life
U
زنده کردن
to call back to life
U
زنده کردن
to bring to life
U
زنده کردن
protoplasm
U
جرم زنده
lived
U
زنده کردن
live
U
زنده کردن
live
U
زنده بودن
biogenic
U
زنده زایی
bioderm
U
لایه زنده
live load
U
بار زنده
activities
U
زنده دلی
vivas
U
زنده باد
viva
U
زنده باد
pernoctation
U
شب زنده داری
playable
U
توپ زنده
protoplast
U
واحدجرم زنده
vigilance
U
شب زنده داری
quick clay
U
بتن زنده
quick ening
U
زنده کننده
living environment
U
محیط زنده
activity
U
زنده دلی
survivor
U
شخص زنده
lived
U
زنده بودن
live steam
U
بخار زنده
liveliness
U
زنده دلی
living organisms
U
موجودات زنده
living polymer
U
بسپار زنده
living soil
U
خاک زنده
long little
U
زنده باد
long live
U
زنده باد
lucubration
U
شب زنده داری
survives
U
زنده ماندن
quick lime
U
اهک زنده
live wires
U
سیم زنده
revive
U
زنده شدن
quickens
U
زنده شدن
wight
U
موجود زنده
revives
U
زنده شدن
quicken
U
زنده کردن
quickens
U
زنده کردن
quickened
U
زنده شدن
quickened
U
زنده کردن
quicken
U
زنده شدن
live wire
U
سیم زنده
revived
U
زنده شدن
viviparity
U
زنده زایی
wanener
U
شب زنده دار
quicklime
U
اهک زنده
survived
<past-p.>
U
زنده ماندن
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
He is not alive , is he ? Do you mean to say that he is alive ?
U
مگر زنده است ؟
organism
U
ترکیب موجود زنده
She wI'll survive . She wI'll pull through.
U
زنده خواهد ماند
To bury blive.
U
زنده بگور کردن
galliard
U
ادم دل زنده و شاداب
To keep late nights
[hours]
شب زنده داری کردن
live load reduction
U
کاستن از بار زنده
combat survival
U
زنده ماندن در رزم
live on
U
بازهم زنده بودن
night owl
U
ادم شب زنده دار
vitality
U
انرژی و زنده دلی
night owls
U
ادم شب زنده دار
being
U
موجود زنده شخصیت
organisms
U
ترکیب موجود زنده
live down
U
باخاطرات زنده ماندن
overlive
U
بیشتر زنده بودن از
revenant
U
ادم زنده شده
to have a wanton imagination
U
تخیلی زنده داشتن
haleness
U
سلامت زنده دلی
revitalises
U
باز زنده ساختن
photobiotic
U
زنده بواسطه نور
revitalising
U
باز زنده ساختن
revitalizing
U
باز زنده ساختن
revitalizes
U
باز زنده ساختن
revitalized
U
باز زنده ساختن
outlive
U
بیشتر زنده بودن از
outlived
U
بیشتر زنده بودن از
lump lime
U
کلوخ اهک زنده
necrosis
U
مردن نسوج زنده
outliving
U
بیشتر زنده بودن از
outlives
U
بیشتر زنده بودن از
quick en
U
زنده کردن نیروبخشیدن به
revitalised
U
باز زنده ساختن
revitalize
U
باز زنده ساختن
viviparous
U
جانور زنده زا ولود
to bury alive
U
زنده بگورکردن یاگذاشتن
biogenic
U
موجد موجود زنده
biomass pyramid
U
هرم توده زنده
within living memory
U
تا انجا که مردمان زنده
wake
U
شب زنده داری کردن
we are still above ground
U
هنوز زنده ایم
up with peacel
U
زنده باد صلح
waked
U
شب زنده داری کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com