English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
enchain U زنجیر کردن
enfetter U زنجیر کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
catenate U چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
enfetter U گرفتارغل و زنجیر کردن
heave short U کوتاه کردن زنجیر
keckle U زنجیر پیچ کردن
shorten in cable U کوتاه کردن زنجیر
unchain U از زنجیر و بندرها کردن
unshackle U از زنجیر ازاد کردن
Other Matches
catenary U شکم دادگی زنجیر یا سیم انحنای زنجیر
sprocket U قاب زنجیر یاچرخ زنجیر
curbing U زنجیر
chain U زنجیر
fettering U زنجیر
curbed U زنجیر
curb U زنجیر
chain زنجیر
chains U :زنجیر
chains U زنجیر
slings U زنجیر
slinging U زنجیر
sling U زنجیر
line of skirmishers U خط زنجیر
linkwork U زنجیر
bond U زنجیر
curbs U زنجیر
fetters U زنجیر
manacling U زنجیر
catena U زنجیر
barrel U زنجیر
barrels U زنجیر
fettered U زنجیر
fetter U زنجیر
toll bar U زنجیر
chain gang U هم زنجیر
manacled U زنجیر
manacle U زنجیر
chainless U بی زنجیر
gyve U غل و زنجیر پا
manacles U زنجیر
fob U زنجیر ساعت
band U بند و زنجیر
bands U بند و زنجیر
elevating chain U زنجیر بالابر
naval pipe U مجرای زنجیر
linkages U حلقههای زنجیر
hoisting chain U زنجیر بالابر
linkage U حلقههای زنجیر
grows U راه زنجیر
grow U راه زنجیر
windlasses U دوار زنجیر
parent chain U زنجیر اصلی
tow U زنجیر یدک کش
parent chain U زنجیر مادر
windlass U دوار زنجیر
tows U زنجیر یدک کش
print chain U زنجیر چاپ
bridling U زنجیر مهار
chains U زنجیر مساحی
bridles U زنجیر مهار
sprocket wheel U چرخ زنجیر
chain locker U انبار زنجیر
surveyor's chain U زنجیر مساحی
chain cable U زنجیر لنگر
chain case U جعبه زنجیر
closed chain U زنجیر حلقهای
chain grab U زنجیر گیر
chain hook U هوک زنجیر
chainlet U زنجیر کوچک
chain track U مسیر زنجیر
chain wheel U چرخ زنجیر
chain sprocket U چرخ زنجیر
chain pulley U قرقره زنجیر
chain pipe U لوله زنجیر
chain locker U چاله زنجیر
sprocket U تاج زنجیر
sprocket U چرخ زنجیر
sprocket U دنده زنجیر
bridled U زنجیر مهار
bridle U زنجیر مهار
funiculars U زنجیر نیروها
funicular U زنجیر نیروها
chain U زنجیر مساحی
side chain U زنجیر جانبی
daughter chain U زنجیر نوزاد
daughter chain U زنجیر فرعی
band chain U زنجیر مساحی
tire chain U زنجیر یخ شکن
creeper track U زنجیر خزشی
crane chain U زنجیر جرثقیل
skid chain U زنجیر چرخ
cable holder U دوار زنجیر
cable locker U چاه زنجیر
tire chain U زنجیر چرخ
endless chain U زنجیر مدور
markov chain U زنجیر مارکوف
full tracked U تمام زنجیر
link U حلقه زنجیر
carrick bend U گره زنجیر
idler pulley U قرقره زنجیر
block and tackle U قرقره و زنجیر
link U زنجیر قلاب
tier U زنجیر لنگر
tiers U زنجیر لنگر
load chain U زنجیر بار
link chain U زنجیر اتصال
line of skirmishers U حمله به خط زنجیر
lugless joining shackle U بخوی زنجیر
measuring chain U زنجیر مساحی
joining shackle U بخوی زنجیر
link chain U زنجیر رابط
pointer chain U زنجیر اشاره گرها
pawn chain U زنجیر پیادهای شطرنج
link U دانه زنجیر پیوند
side chain substitution U استخلاف در زنجیر جانبی
carbon chain polymer U بسپار زنجیر کربنی
buoy pendant U زنجیر مهار بویه
straight chain structure U ساختار راست زنجیر
line to line voltage U ولتاژ زنجیر شده
vehicle chain U زنجیر وسیله نقلیه
veer on power U با دوار زنجیر دادن
sprocket chain U زنجیر دندانه دار
drag chain conveyor U نقاله با زنجیر مقاوم
long chain polymer U بسپار بلند زنجیر
homoatomic chain U زنجیر جور اتم
heteroatomic chain U زنجیر ناجور اتمی
grab chain U زنجیر قلاب دار
chainwheel U چرخ زنجیر خور
chain hook U دیلم زنجیر لنگر
chain pipe U دهانه چاله زنجیر
homochain polmer U بسپار جور زنجیر
ground tackle U زنجیر لنگر و متعلقات ان
chain case U جعبه محافظ زنجیر
shot U یک طول زنجیر لنگر
shots U یک طول زنجیر لنگر
catenary U چون دانههای زنجیر
hobbling U مانع حرکت شدن زنجیر
bitter end U انتهای طناب یا زنجیر قایق
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
chains U سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain U سری عکسهای یک منطقه زنجیر
rouse out U بالا دادن زنجیر لنگر
paravanc U جداکننده زنجیر مین دریایی
hobbled U مانع حرکت شدن زنجیر
studded chain U حلقه زنجیر میان دار
chained file U پرونده یا فایل زنجیر شده
hawse buckler U درپوش حفره زنجیر لنگر
hobble U مانع حرکت شدن زنجیر
hobbles U مانع حرکت شدن زنجیر
link U حلقه زنجیر نوار فشنگ
half track U خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
toggle U میخ یا پیچ اتصالی حلقه زنجیر
enchain U در زنجیر نهادن محکم نگاه داشتن
curb chain U زنجیر وصل به هویزه زیر فک اسب
martingale U طناب یا زنجیر زیرین دگل یابادبان
toggles U میخ یا پیچ اتصالی حلقه زنجیر
chain U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chains U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain gang U دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
scope U طول زنجیر ارتفاع سنج ناو منظور
watch guard U زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
floating fender U زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com