Perdic | زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (20 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	tracklaying U	زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	four by two U	خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
	to go for a spin U	با خودرو گردش کوتاهی کردن
	loading U	بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
	choke U	خفه کردن ساسات خودرو چوک
	chokes U	خفه کردن ساسات خودرو چوک
	choked U	خفه کردن ساسات خودرو چوک
	parking U	پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
	to start U	روشن کردن [به کار انداختن] [موتور یا خودرو]
	stages U	سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
	stage U	سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
	embarked U	سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
	embarks U	سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
	embarking U	سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
	embark U	سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
	suspension U	تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
	suspensions U	تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
	automotive U	خودرو
	self propelling U	خودرو
	autos U	:خودرو
	automobiles U	خودرو
	vehicle U	خودرو
	automobile U	خودرو
	locomobile U	خودرو
	auto U	:خودرو
	motor vehicle U	خودرو
	self driven U	خودرو
	vehicles U	خودرو
	adventive U	خودرو
	self grown U	خودرو
	four by four U	خودرو 4 در 4
	self propelled U	خودرو
	chasis U	شاسی خودرو
	escalators U	پلکان خودرو
	automobile U	ماشین خودرو
	to ride in the car U	با خودرو رفتن
	to use the car U	با خودرو رفتن
	escalator U	پلکان خودرو
	moving staircase U	پلکان خودرو
	motor cars U	گردونه خودرو
	moving stairway U	پلکان خودرو
	motor car U	گردونه خودرو
	automobiles U	ماشین خودرو
	escalator U	پلکان خودرو
	wildwood U	جنگل خودرو
	scout car U	خودرو دیده ور
	propeller U	گاردان خودرو
	personnel carrier U	خودرو نفربر
	weedy U	هرز خودرو
	locomobile U	گردونه خودرو
	liftruck U	خودرو بالابر
	to turn [to turn off] [to make a turn] U	پیچیدن [با خودرو]
	caterpillar truck U	خودرو هزارپا
	ammunition carrier U	خودرو مهمات کش
	propeller shaft U	گاردان خودرو
	motorcar U	خودرو سواری
	vehicular U	مربوط به خودرو
	drive screw U	پیچ خودرو
	deep jeep U	خودرو زیرابی
	tank transporter U	خودرو مازتانک بر
	bumper bar U	سپر خودرو
	truck vehicle U	خودرو نظامی
	motor vehicle U	خودرو موتوری
	tank vehicle U	خودرو تانکرسوخت
	tank vehicle U	خودرو تانکر
	loading plan U	طرح بارگیری خودرو
	low beams [beam light] [American English] U	نور پایین [خودرو]
	dipped headlights [lights] [British English] U	نور پایین [خودرو]
	high beam [American English] U	نور بالا [در خودرو]
	upper beam headlights U	نور بالا [در خودرو]
	cross bar wrench U	آچار چرخ خودرو
	high gear U	دنده قوی خودرو
	lift truck U	خودرو دارای جرثقیل
	boot [British E] U	صندوق چمدان [خودرو]
	dipped beams [beam light] [British English] U	نور پایین [خودرو]
	rollover U	چپ شدن خودرو یاوسیله
	loading list U	لیست بارگیری خودرو
	[spider-type] lug wrench [American E] U	آچار چرخ خودرو
	wheel brace U	آچار چرخ خودرو
	wheel wrench U	آچار چرخ خودرو
	short wheel U	خودرو شاسی کوتاه
	trunk [American E] U	صندوق چمدان [خودرو]
	payload U	بازده خودرو یا دستگاه
	payloads U	بازده خودرو یا دستگاه
	full tracked U	خودرو تمام شنی
	oil pan U	جعبه کارتر خودرو
	moving staircases U	پلکان های خودرو
	windshields U	شیشه جلو خودرو
	windshield U	شیشه جلو خودرو
	dimmed headlights [lights] [American English] U	نور پایین [خودرو]
	suspension wheel U	چرخ تعلیق خودرو
	moving stairs {pl} U	پلکان های خودرو
	signal U	علامت راهنمای خودرو
	moving stairways U	پلکان های خودرو
	unladen weight U	وزن کامل خودرو
	unladen weight U	وزن ناخالص خودرو
	signalled U	علامت راهنمای خودرو
	technical inspection U	معاینه فنی [خودرو]
	escalators U	پلکان های خودرو
	combat tire U	تایر جنگی خودرو
	propeller joint U	چهارشاخه گاردان خودرو
	full beam U	نور بالا [در خودرو]
	signaled U	علامت راهنمای خودرو
	fast shuttle U	تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
	ride [American E] U	سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
	curb weight U	وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
	lift U	سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
	motor transport U	حمل ونقل به وسیله خودرو
	to get a lift from somebody U	سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
	to get a ride with somebody U	سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
	Carpool U	هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
	mileage U	مسافت طی شده به وسیله خودرو
	gradeability U	قابلیت عبور خودرو از شیبها
	laden weight U	وزن کلی خودرو با بار
	to get a lift with somebody U	سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
	wilding U	گیاه یا میوه خودرو وحشی
	to go into the ditch U	با خودرو به خندق جاده رفتن
	automotive U	مربوط به وسایل نقلیه خودرو
	six by four U	خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
	travelling crane U	جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
	dome light U	چراغ بالای طاق خودرو
	endgate U	درب عقب [خودرو شناسی]
	six by six U	خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
	car passenger U	مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
	to leave on U	روشن گذاشتن [موتور یا خودرو]
	motor vehicle passenger U	سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
	car passenger U	سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
	motor vehicle passenger U	مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
	tank recovery vehicle U	خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
	skate mount U	پایه دوار مسلسل روی خودرو
	to swerve a car <idiom> U	با خودرو ویراژ دادن [اصطلاح روزمره]
	domes U	کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
	dome U	کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
	half track U	خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
	She swerved sharply to avoid hitting a dog. U	او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
	less than carload U	وزن باراضافه از فرفیت تناژ خودرو
	compass course U	مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
	trailer brake system U	دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
	tachograph U	سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
	crashing U	سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
	four by four U	خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
	trucked U	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
	truck U	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
	crashingly U	سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
	fifth wheel U	جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
	trucking U	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
	trucks U	خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
	crashes U	سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
	unprompted U	ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
	speedograph U	سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
	black box U	سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
	crash U	سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
	crashed U	سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
	center disc [disk wheel] U	دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش [ فناوری خودرو]
	maximum gradeability U	حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
	trailer U	خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
	trailers U	خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
	straddle truck U	نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
	panel truck U	یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
	On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U	هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
	mileage on departure [arrival] U	اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
	The motor vehicle is covered by theft insurance. U	این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
	vehicle used for migrant-smuggling operations U	خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
	turnaround cycle U	مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
	He lost control of the car and swerved towards a tree. U	او [مرد] کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
	bulk petroleum conversion kit U	جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
	back-seat driver U	مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
	back-seat drivers U	مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
	tailgate party [American E] U	پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
	droned U	خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
	droning U	خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
	drones U	خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
	drone U	خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
	shuttling U	حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
	embarkation U	بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
	flotation U	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
	wildling U	گیاه وحشی گیاه خودرو
	motor march U	راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
	cargo sling U	طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
	pace setter U	نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
	pace-setter U	نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
	pace-setters U	نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
	manspace U	جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
	carload shipment U	حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
	vehicle stopping distance U	مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
	full track U	تمام شنی خودرو تمام شنی
	to let somebody treat you like a doormat <idiom> U	با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
	unmew U	رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
	discharges U	اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
	discharge U	اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
	capturing U	اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
	capture U	اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
	countervial U	خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
	captures U	اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
	challengo U	ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
	verifying U	مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
	verify U	مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
	verifies U	مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
	verified U	مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
	shoot U	جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
	foster U	تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن