Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
smallholding
U
زمین کوچک
smallholdings
U
زمین کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cutworm
U
کرمی که گیاهان کوچک راهنگام رسیدن بکف زمین میخورد
ground fire
U
تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
plat
U
قطعه زمین کوچک
Ggreen
U
[زمین سبز و خرم به ویژه در ویلا ها و شهرک های کوچک]
Other Matches
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
applet
U
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
small-scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
davit
U
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
culverts
U
پل کوچک
micro
U
کوچک
pipsqueak
U
کوچک
diminutive
U
کوچک
dimmers
U
کوچک
culvert
U
پل کوچک
micros
U
کوچک
pipsqueaks
U
کوچک
petty
U
کوچک
thumbnails
U
کوچک
weeny
U
کوچک
fractional
U
کوچک
weeniest
U
کوچک
tiddlier
U
کوچک
weenier
U
کوچک
canis minoris
U
سگ کوچک
minor
U
کوچک
minus cule
U
کوچک
tiddliest
U
کوچک
tiddly
U
کوچک
thumbnail
U
کوچک
puny
U
کوچک
canis minor
U
سگ کوچک
venule
U
رگ کوچک
pint-size
U
کوچک
exiguousness
U
کوچک
whiffet
U
سگ کوچک
gracile
U
کوچک
seed bud
U
پر کوچک
weensy
U
کوچک
dinky
U
کوچک
short ton
U
تن کوچک
pilule
U
حب کوچک
pint size
U
کوچک
floret
U
گل کوچک
runty
U
کوچک
ponceau
U
پل کوچک
plumule
U
پر کوچک
plumelet
U
پر کوچک
pillule
U
حب کوچک
cerebellum
U
مخ کوچک
little
U
کوچک
fortalice
U
دژ کوچک
minute
U
کوچک
small fry
U
کوچک
ickle
U
کوچک
imminution
U
کوچک
small
U
کوچک
smaller
U
کوچک
smallest
U
کوچک
bantam
U
کوچک
bantams
U
کوچک
minuscule
U
کوچک
petit
U
کوچک
half pint
U
کوچک
graze
U
زمین
acres
U
زمین
acre
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
grazes
U
زمین
earths
U
زمین
rooter
U
زمین کن
tellus
U
زمین
terrain
U
زمین
norland
U
زمین
earth
U
زمین
grazed
U
زمین
floor
U
کف زمین
floored
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
earthing
U
زمین
floor
U
کف زمین
geodetically
U
زمین
land n
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
extra terrestrial
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
soil
U
زمین
ground line
U
خط زمین
lackland
U
بی زمین
ground
U
زمین
ground
U
کف زمین
ground
U
: زمین
cinder track
U
زمین دو
ground surface
U
کف زمین
cinder tracks
U
زمین دو
domain
U
زمین
soiling
U
زمین
globe
U
زمین
fielded
U
زمین
domains
U
زمین
land
U
زمین
field
U
زمین
real estate
U
زمین
globes
U
زمین
this earthly round
U
زمین
soils
U
زمین
fields
U
زمین
wagonette
U
واگن کوچک
ditty
U
تصنیف کوچک
miniaturizes
U
کوچک کردن
cock boat
U
کرجی کوچک
miniaturises
U
کوچک کردن
sprig
U
شاخه کوچک
small intestine
U
روده کوچک
circlet
U
دایره کوچک
miniaturize
U
کوچک کردن
whipped
U
تاکل کوچک
circlets
U
دایره کوچک
peccadilloes
U
اشتباه کوچک
small detail
U
جزء کوچک
miniaturised
U
کوچک کردن
peccadillo
U
اشتباه کوچک
wisps
U
بقچه کوچک
wisp
U
بقچه کوچک
peccadillos
U
اشتباه کوچک
sprigs
U
شاخه کوچک
rivulet
U
جوی کوچک
minuscule
U
حرف کوچک
lower case
U
حروف کوچک
miniaturizing
U
کوچک کردن
small gross
U
قراص کوچک
miniaturising
U
کوچک کردن
whips
U
تاکل کوچک
runlet
U
بشکه کوچک
chapel
U
کلیسای کوچک
hillock
U
تپه کوچک
shrunken
U
کوچک شدن
hillocks
U
تپه کوچک
atrophying
U
کوچک شدن
squirt
U
فواره کوچک
mini-
U
در معنای کوچک
chapels
U
کلیسای کوچک
runnel
U
نهر کوچک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com