English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
abuttals U زمین همسایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adjoining U همسایه
abutting U همسایه
vicinage U همسایه
vicinal U همسایه
neighbours U همسایه
neighbors U همسایه
next door [to] <adv.> U همسایه ای
neighbour U همسایه
neighbours U همسایه شدن با
our next neighhbour U همسایه پهلویی ما
our neighbour door U همسایه پهلویی ما
adjacent U مجاور همسایه
neighbouring state U دولتهای همسایه
neighbor U همسایه شدن با
neighbor U همسایه نزدیک
bordering country U کشور همسایه
neighbourly U در خور همسایه
neighbourly U همسایه وار
bordering country U ملت همسایه
neighboring state [American E] U ملت همسایه
neighbour U همسایه شدن با
ill neighboured U دارای همسایه بد
immediately next door <adv.> U همین همسایه ای
neighboring state [American E] U کشور همسایه
neighbors U همسایه شدن با
neighbouring country [British E] U ملت همسایه
collateral U همسایه مجاور
neighbouring country [British E] U کشور همسایه
our next neighhbour U همسایه دیوار بدیوارما
The grass is greener on the other side of the hI'll. U مرغ همسایه غازه
The house next door was broken into/burgled/burglarized yesterday. U دیروز دزد خانه همسایه را زد.
He is next door. U او [مرد] نزد همسایه است.
He beats his own child to frighten his neighbour. <proverb> U بچه خود را مى زند که همسایه بترسد .
love thy neighbour as thyself U همسایه یا نوع خود را مانندخود دوست داشته باش
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> U مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
free stroke U کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
to crib U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to plagiarize U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
rest stroke U کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
Tibet U تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
this earthly round U زمین
earths U زمین
tellus U زمین
globe U زمین
land U زمین
soil U زمین
soiling U زمین
soils U زمین
land n U زمین
lackland U بی زمین
ground line U خط زمین
grass roots U کف زمین
earthing U زمین
rooter U زمین کن
graze U زمین
grazed U زمین
grazes U زمین
extra terrestrial U زمین
acres U زمین
geodetically U زمین
acre U زمین
norland U زمین
ground surface U کف زمین
terrain U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
cinder tracks U زمین دو
real estate U زمین
aerospace U جو زمین
domain U زمین
domains U زمین
floor U کف زمین
floored U کف زمین
floor U کف زمین
ground U کف زمین
fields U زمین
floors U کف زمین
earth U زمین
field U زمین
ground U زمین
ground U : زمین
fielded U زمین
globes U زمین
cinder track U زمین دو
geoisotherm U همدمای زمین
end U زمین حریف
geotherm U همدمای زمین
flat ground U زمین تخت
glebe U زمین وقف
landed a U ملک زمین
geoid U زمین وار
geoid U زمین دیسه
ended U زمین حریف
field hockey U زمین هاکی
landfall U ریزش زمین
geochemistry U زمین شیمی
geological U زمین شناسی
geodesy U زمین سنجی
playgrounds U زمین بازی
flat ground U زمین مسطح
geological U زمین شناختی
geology U زمین شناسی
ends U زمین حریف
foreland U زمین جلوامده
isogeotherm U همدمای زمین
soccer field U زمین فوتبال
ground conection U اتصال زمین
ground cushion U بالشتک زمین
lairds U صاحب زمین
ground detector U تستر زمین
ground detector U اشکارساز زمین
ground effect U اثر زمین
laird U صاحب زمین
ground plate U صفحه زمین
ground potential U پتانسیل زمین
borderlands U زمین سرحدی
borderland U زمین سرحدی
ground wire U سیم زمین
grounding conductor U سیم زمین
ground zero U صفر زمین
grounding brush U زغال زمین
groundskeeper U متصدی زمین
gridition U زمین فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
greenside U در مجاورت زمین
geolatry U زمین پرستی
geosphere U زمین سپهر
crusts U پوسته زمین
crust U پوسته زمین
floors U محدوده زمین
geostrategy U زمین شناسی
floored U محدوده زمین
floor U محدوده زمین
geotaxis U زمین گرایی
geotropism U زمین گرایی
paralysis U زمین گیری
speculation U زمین خواری
glebe U زمین خاک
bogs U زمین باطلاقی
graben U فرو زمین
bog U زمین باطلاقی
half court U زمین سرویس
landfalls U ریزش زمین
core of the earth U هسته زمین
abuttals U زمین مجاور
contour line U خط برجستگی زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com