English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
campus U زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campuses U زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
colleges U کالج
college U کالج
battels U کالج
RCs U مخفف کالج سلطنتی جراحان
Collegiate Gothic U [گوتیک غیرمذهبی در کالج کمبریج و آکسفورد در قرن نوزدهم میلادی]
schools U دانشکده
school U دانشکده
law faculty U دانشکده حقوق
polytechnical U دانشکده صنعتی
polytechnic U دانشکده صنعتی
provosts U نافم دانشکده
provost U نافم دانشکده
technical colleges U دانشکده فنی
state college U دانشکده دولتی
lawfaculty U دانشکده حقوق
bursar U گنجور دانشکده
polytechnics U دانشکده صنعتی
medical college U دانشکده طبی
faculty of law U دانشکده حقوق
medical college U دانشکده پزشکی
collegial U مربوط به دانشکده
military college U دانشکده افسری
intercollegiate U بین دانشکده ها
bursars U گنجور دانشکده
school of law U دانشکده حقوق
collegian U عضو دانشکده
technical college U دانشکده فنی
mattriculation U دخول در دانشکده یادانشگاه
medical U دانشکده پزشکی سرپزشک
faculties U اولیای مدرسه دانشکده
faculties U نیروی ذهنی دانشکده
faculty U اولیای مدرسه دانشکده
principal U رئیس دانشکده یا دبیرستان
professor U معلم دبیرستان یا دانشکده
academian U عضو دانشکده یادانشگاه
student of law U شاگرد دانشکده حقوق
professors U معلم دبیرستان یا دانشکده
cadet U دانشجوی دانشکده افسری
principals U رئیس دانشکده یا دبیرستان
gaudyday U روزمهمانی دانشکده روزشادی
cadets U دانشجوی دانشکده افسری
faculty U نیروی ذهنی دانشکده
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
trencher cap U کلاه چهار گوش دانشکده
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
matriculating U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
deanship U مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
mortar board U کلاه چتر گوش دانشکده
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
presentation day U روز دادن درجات در دانشکده
freshman U دانشجوی سال اول دانشکده
rectorate U مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
matriculate U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
freshmen U دانشجوی سال اول دانشکده
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
gymnasiast U دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
prom U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
major seminary U دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
dons U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
donning U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
junior U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
donned U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
don U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
proms U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
juniors U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
eton U دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
caddies U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddie U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
intrant U کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
colleger U دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddying U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
freshers U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
fresher U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
dramatics U کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
rah rah U دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grass roots U کف زمین
land U زمین
cinder track U زمین دو
floored U کف زمین
floors U کف زمین
soil U زمین
soiling U زمین
soils U زمین
norland U زمین
cinder tracks U زمین دو
rooter U زمین کن
floor U کف زمین
tellus U زمین
acres U زمین
grazes U زمین
grazed U زمین
graze U زمین
acre U زمین
this earthly round U زمین
land n U زمین
lackland U بی زمین
terrain U زمین
ground line U خط زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
floor U کف زمین
earths U زمین
ground U کف زمین
aerospace U جو زمین
geodetically U زمین
ground surface U کف زمین
real estate U زمین
earth U زمین
earthing U زمین
domains U زمین
domain U زمین
ground U زمین
fielded U زمین
ground U : زمین
fields U زمین
field U زمین
extra terrestrial U زمین
globes U زمین
globe U زمین
isogeotherm U همدمای زمین
earth crust U پوسته زمین
pervious ground U تراوا زمین
orbit of the earth U مدار زمین
crust U پوسته زمین
permeable ground U تراوا زمین
open country U زمین باز
permeable ground U زمین تراوا
crusts U پوسته زمین
geoisotherm U همدمای زمین
basement U زیر زمین
geotherm U همدمای زمین
basements U زیر زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com