Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
arable lands
U
زمینهای زراعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
field capacity
U
گنجایش زراعی
crop ecology
U
اکولوژی زراعی
agrochemistry
U
شیمی زراعی
arable
U
خاک زراعی
argology
U
خاک شناسی زراعی
rural district council
U
انجمن محلی زراعی
utilized and unutilized lands
U
زمینهای دائروبائر
tidal flats
U
زمینهای ابگیر
background program
U
برنامه پس زمینهای
background program
U
برنامه زمینهای
background processing
U
پردازش زمینهای
background reflection
U
بازتاب زمینهای
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
undulating terrains
U
زمینهای موج دار
outland
U
زمینهای خارج از محوطه ملک
solon chak
U
خاک شوره زار زمینهای بایر
freeboard
U
حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
off road racing
U
مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
off roader
U
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
robotics
U
زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
ignisfatuus
U
روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
agroecosystem
U
اکوسیستم کشاورزی اکوسیستم زراعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com