Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the f. winter
U
زمستان اینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
winterer
U
زمستان جانوری که زمستان را بسرمیبرد
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
winter kill
U
زمستان کش
winter
U
زمستان
winters
U
زمستان
all over winter
U
سراسر زمستان
in the midst of winter
U
در چله زمستان
in the midst of winter
U
در قلب زمستان
hibernation
U
زمستان خوابی
wintry
U
مناسب زمستان
in the midst of winter
U
در وسط زمستان
the dead of winter
U
چله زمستان
depth of winter
U
چله زمستان
brumal
U
مربوط به زمستان
winter tide
U
فصل زمستان
wintertide
U
فصل زمستان
wintertime
U
هنگام زمستان
nuclear winter
U
زمستان اتمی
wintertime
U
فصل زمستان
wintery
U
مناسب زمستان
midwinter
U
وسط زمستان
winterer
U
بسر برنده زمستان
dormouse
U
موش زمستان خواب
winterish
U
مناسب برای زمستان
dormice
U
موش زمستان خواب
hibernates
U
زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernated
U
زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernating
U
زمستان را دربیهوشی بسر بردن
deciduous
U
گیاهی که در زمستان برگ میریزد
hibernate
U
زمستان را دربیهوشی بسر بردن
winter kill
U
در سرمای زمستان از بین رفتن
winterbourne
U
رودی که در زمستان جاری میشود
midwinter
U
چله زمستان انقلاب زمستانی
hibernation
U
بسربردن زمستان درحال خواب یا بیهوشی
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
The squirrels are storing up nuts for the winter.
U
سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
half evergreen
U
دارای برگهای نیمه سبز درفصل زمستان
They must hunger in frost, that will not work in heat.
<proverb>
U
آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند.
following on
U
از پی اینده
aftertime
U
اینده
forthcomming
U
اینده
future
U
اینده
futurity
U
اینده
next
U
اینده
toward
U
اینده
comer
U
اینده
incoming
U
اینده
to be
U
اینده
in the time to come
U
اینده
coming
U
اینده
at a laterd
U
در اینده
lavenir
U
اینده
approaching
U
اینده
forthcoming
U
اینده
futures contract
U
قرارداد اینده
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
the a season
U
موسم اینده
futuristic
U
مربوط به اینده
prospectiveness
U
وابستگی به اینده
prospect of the future
U
دورنمای اینده
futurity
U
اتفاقات اینده
prospectively
U
با عطف به اینده
f. tense
U
زمان اینده
the future
U
جهان اینده
intercurrent
U
در میان اینده
futurism
U
اینده گرایی
proximo
U
درماه اینده
katabatic
U
پائین اینده
nether world
U
جهان اینده
proximo
U
ماه اینده
sup.latest or last
U
دیر اینده
the a season
U
فعل اینده
looking
U
بنظر اینده
odd comeshortly
U
اینده نزدیک
futurity
U
نسل اینده
emergent
U
بیرون اینده
the next world
U
جهان اینده
the next world
U
عالم اینده
even tual
U
درنتیجه اینده
upcoming
U
زود اینده
offing
U
در اینده نزدیک
nrxt monday
U
دوشنبه اینده
futures
U
قراردادهای اینده
prospected
U
اینده نگری
providential
U
اینده نگر
prospectuses
U
اینده نامه
prospectus
U
اینده نامه
prospect
U
اینده نگری
prospects
U
اینده نگری
by next mail
U
باپست اینده
erelong
U
در اینده نزدیک
prospective
U
مربوط به اینده
prospecting
U
اینده نگری
catabatic
U
پایین اینده
emergencies
U
ناگه اینده اورژانس
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
otherworldiness
U
وابستگی بجهان اینده
oncoming
U
پیشامد کننده اینده
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
emergence
U
ناگه اینده اورژانس
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
prescient
U
عالم به غیب یا اینده
tardy
U
دیر اینده کند
long range
U
مربوط به اینده دور
provident
U
صرفه جو اینده نگر
future
U
بعد اینده اتیه
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
scout
U
ارزیابی حریف اینده
latest
U
تازه گذشته اینده
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
the ensving twelve months
U
دوازده ماه اینده
proximo
U
مربوط بماه اینده
tardier
U
دیر اینده کند
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
tardiest
U
دیر اینده کند
hunched
U
فن احساس وقوع امری در اینده
exdividend
U
بدون سود اینده سهام
providence
U
صرفه جویی اینده نگری
hunches
U
فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
hunching
U
فن احساس وقوع امری در اینده
on the th prox
U
در روز چهارم ماه اینده
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
intermediate
U
درمیان اینده مداخله کننده
hunch
U
فن احساس وقوع امری در اینده
future attacks
U
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
the law is prospective
U
اثر قانون مربوط به اینده است
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
tenors
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenor
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
current liabilities
U
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
bill time draft
U
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
exclusion
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
disqualifications
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualification
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
prolepsis
U
فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
plunging fire
U
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
indemnity
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com