English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
searching time U زمان جستجو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quad U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quads U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
seek time U زمان جستجو زمان طلب
Other Matches
linear U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
searches U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
backwards U جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distributes U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presents U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
on the lurk U در جستجو
databases U جستجو
quests U جستجو
quest U جستجو
rummage U جستجو
prowl U جستجو
prowled U جستجو
prowling U جستجو
prowls U جستجو
hunt U جستجو
inquisition U جستجو
inquisitions U جستجو
hunted U جستجو
look up U جستجو
investigations U جستجو
investigation U جستجو
database U جستجو
hunts U جستجو
query U جستجو
probed U جستجو
queries U جستجو
probe U جستجو
right of search U حق جستجو
queried U جستجو
researching U جستجو
researches U جستجو
researched U جستجو
research U جستجو
seeks U جستجو
querying U جستجو
seeking U جستجو
seek U جستجو
probes U جستجو
searchingly U جستجو
searches U جستجو
rummaged U جستجو
rummages U جستجو
searched U جستجو
rummaging U جستجو
search U جستجو
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
hunt out U با جستجو یافتن
search cycle U چرخه جستجو
to hunt up U جستجو کردن
search key کلید جستجو
quester U جستجو کننده
search and replace U جستجو و جایگزینی
seach U جستجو کردن
elimination U در حین جستجو
seek U جستجو کردن
mouser U جستجو کننده
hunt up U جستجو کردن
hunt for U جستجو کردن
hunt after U جستجو کردن
mouses U جستجو کردن
search U جستجو کردن
scours U جستجو کردن
scoured U جستجو کردن
seeds U جستجو کردن
seed U جستجو کردن
seeks U جستجو کردن
seeking U جستجو کردن
searched U جستجو کردن
mouse U جستجو کردن
searches U جستجو کردن
ransack U جستجو کردن
ransacked U جستجو کردن
ransacks U جستجو کردن
disquisition U تحقیق جستجو
corrective maintenance U عمل جستجو
searcher U جستجو کننده
scour U جستجو کردن
searchingly U جستجو کردن
track down <idiom> U جستجو کردن
snook U جستجو کردن
to rummage U جستجو کردن
to feel after any thing جستجو کردن
to scratch about U جستجو کردن
ransacking U جستجو کردن
to smell about U جستجو کردن
search results U نتایج جستجو
search result U نتیجه جستجو
to search U جستجو کردن
to browse through U جستجو کردن
searchers U جستجو کننده
surveillance U جستجو کردن
searchless U بدون جستجو
seeker U جستجو کننده
searchable U قابل جستجو
search string U رشته جستجو
to search after U جستجو کردن
search memory U حافظه جستجو
to grub U جستجو کردن [برای]
to grub about U جستجو کردن [برای]
exhaustive search U جستجو هر رکورد در پایگاه
search results U نتیجه های جستجو
average seek time U مدت متوسط جستجو
go through <idiom> U جستجو وکنکاش کردن
to search U گشتن [جستجو کردن]
wild goose chase <idiom> U ناامیدانه جستجو کردن
to prospect [for] U جستجو کردن [برای]
seeking U جستجو برای یافتن
to make r. after something U چیزی را جستجو کردن
to hunt out U جستجو کردن ویافتن
HTTPD U تصدیق و جستجو باشد
total search result U مجموع نتیجه جستجو
seek U جستجو برای یافتن
to sift through something U با زیر و رو جستجو کردن
had searched U اگر جستجو میکردید
global search and replace U جستجو و جایگزینی سراسری
fibonacci search U جستجو فیبو ناجی
tracers U طراح جستجو کننده
snooker U بوکش جستجو کننده
tracer U طراح جستجو کننده
seeks U جستجو برای یافتن
traceable U جستجو کردنی یافتنی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
searchingly U جستجو برای یک موضوع داده
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
occultist U جستجو کننده علوم پوشیده
grubbed U زمین کندن جستجو کردن
searched U جستجو برای یک موضوع داده
search U جستجو برای یک موضوع داده
grub U زمین کندن جستجو کردن
grubs U زمین کندن جستجو کردن
searches U جستجو برای یک موضوع داده
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
They searched the whole town . U تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
to seek somebody out U جستجو برای پیدا کردن کسی
omission factor U تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
to dig up U با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن
inscrutably U چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
match U جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
matches U جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
browse U جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
scavenging U جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون اجازه
browsed U جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browses U جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
area U جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
dichotomizing search U روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
head-hunting <idiom> U جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
areas U جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
factors U در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
factor U در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
seek U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
occidentalist U کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
globally U تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
seeking U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeks U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
global U تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
WAIS U سیستمی که به کاربر امکان جستجو اطلاعات ذخیره شده در اینترنت میدهد
trapdoors U روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
trapdoor U روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com