Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
period of roll
U
زمان تناوب چرخش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
cycle time
U
زمان تناوب
periods
U
زمان تناوب دوره
period
U
زمان تناوب پریود
cycle time
U
زمان تناوب عمل
periods
U
زمان تناوب پریود
period
U
زمان تناوب دوره
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
impluse period
U
زمان تناوب ضربه جریان
arresting system cycle time
U
زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
lap turn
U
زمان تناوب مین روبیها فاصله زمانی بین مین روبیها
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
waltz three
U
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
periodicity
U
تناوب
shift
U
تناوب
intermittence
U
تناوب
shifts
U
تناوب
subalternation
U
تناوب
period
U
تناوب
shifted
U
تناوب
frequentation
U
تناوب
alternation
U
تناوب
alternator
U
تناوب گر
alternators
U
تناوب گر
periods
U
تناوب
frequence
U
تناوب
off and on
U
تناوب
single phase generator
U
تناوب گر تک فاز
periods
U
دوره تناوب
orbital period
U
تناوب مداری
three phase generator
U
تناوب گر سه فاز
period
U
دوره تناوب
pulse period
U
تناوب پالس
recurrence interval
U
دوره تناوب
return perion
U
دوره تناوب
aperiodic circuit
U
مدار بی تناوب
metagenesis
U
تناوب نسل ها
polyphase generator
U
تناوب گر چندفازی
polyphase alternator
U
تناوب گر چندفازی
metagenesis
U
تناوب تولید
frequency
U
فرکانس تناوب
frequencies
U
فرکانس تناوب
two phase generator
U
تناوب گر دو فازی
period of roll
U
دوره تناوب
double alternation
U
تناوب مضاعف
single action
U
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
earthquake period
U
دوره تناوب زلزله
continuance
U
تناوب بدون انقطاع
first long period
U
تناوب بزرگ اول
cycle
U
تناوب پریود سیکل
cycles
U
تناوب پریود سیکل
synodic period
U
دوره تناوب هلالی
sidereal period
U
دوره تناوب نجومی
lift frequency
U
تناوب حمل و نقل
cycled
U
تناوب پریود سیکل
second long period
U
تناوب بزرگ دوم
half life period
U
تناوب یا دوره نیم عمر
third long period
U
تناوب بزرگ مرتبه سوم
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
frequency medulation
U
تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
sing-song
U
تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-songs
U
تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
low frequency
U
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
camera cycling rate
U
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
presents
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
present
U
زمان حاضر زمان حال
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
presented
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
electromagnetic wave
U
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
spin
U
چرخش
rotation
U
چرخش
wheels
U
چرخش
swirled
U
چرخش
swirl
U
چرخش
swirling
U
چرخش
swirls
U
چرخش
troll
U
چرخش
trolls
U
چرخش
head rolling
U
سر چرخش
revolution
U
چرخش
revolutions
U
چرخش
circulation
U
چرخش
wheeling
U
چرخش
circulations
U
چرخش
turns
U
چرخش
turn
U
چرخش
levorotation
U
چرخش به چپ
whirlpool
U
چرخش اب
whirlpools
U
چرخش اب
rotational
U
چرخش
spins
U
چرخش
wheel
U
چرخش
twirling
U
چرخش
volte-face
U
چرخش
wrench
U
چرخش
whirls
U
چرخش
whirling
U
چرخش
whirled
U
چرخش
whirl
U
چرخش
twirls
U
چرخش
twirl
U
چرخش
twirled
U
چرخش
wrenches
U
چرخش
wrenched
U
چرخش
volte face
U
چرخش
gyration
U
چرخش
gyrations
U
چرخش
pivoting
U
قابل چرخش
trepan
U
چرخش انحراف
spins
U
چرخش به سرعت
proper rotation
U
چرخش متعارف
spins
U
چرخش توپ
upturn
U
چرخش ببالا
turning point
U
نقطه چرخش
rotatable
U
چرخش پذیر
turnabouts
U
چرخش به یک طرف
turn off
U
محل چرخش
chased
U
پایه چرخش
turn-off
U
محل چرخش
turn-offs
U
محل چرخش
revolutions
U
چرخش دوران
helicopter
U
چرخش در هوا
stuffs
U
چرخش توپ
revolution
U
چرخش دوران
helicopters
U
چرخش در هوا
radius of giration
U
شعاع چرخش
quartimax rotation
U
چرخش کوارتیماکس
turnabout
U
چرخش به یک طرف
chase
U
پایه چرخش
tumbles
U
چرخش اشفتگی
rotational post
U
شغل در چرخش
chasing
U
پایه چرخش
turn table
U
میز چرخش
upward rotation
U
چرخش رو به بالا
stuffed
U
چرخش توپ
stuff
U
چرخش توپ
upright spin
U
چرخش ایستاده
sidespin
U
چرخش انحرافی
topspin
U
چرخش توپ
twist
U
چرخش بدن
wresting
U
چرخش پیچش
sidespin
U
چرخش بیک سو
twists
U
چرخش بدن
wrests
U
چرخش پیچش
wrest
U
چرخش پیچش
wrested
U
چرخش پیچش
chases
U
پایه چرخش
rolls
U
چرخش گردش
vertical scrolling
U
چرخش عمودی
spin
U
چرخش به سرعت
rotational speed
U
سرعت چرخش
spin
U
چرخش توپ
specific rotation
U
چرخش ویژه
varimax rotation
U
چرخش واریماکس
rotation
U
مقدار چرخش یک شی
twisting
U
چرخش بدن
rotation
U
چرخش دوران
tumbled
U
چرخش اشفتگی
sidespin
U
چرخش توپ
roll
U
چرخش گردش
rolled
U
چرخش گردش
williamson turn
U
چرخش ویلیامسون
tumble
U
چرخش اشفتگی
universal
U
با چرخش ازاد
forward dive
U
شیرجه رو به اب با چرخش
radius of gyration
U
شعاع چرخش
axis of rotation
U
محور چرخش
high spin
U
چرخش زیاد
angle of rotation
U
زاویه چرخش
fractional turn
U
چرخش کسری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com