English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
period U زمان تناوب دوره
periods U زمان تناوب دوره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
periods U دوره تناوب
return perion U دوره تناوب
recurrence interval U دوره تناوب
period U دوره تناوب
period of roll U دوره تناوب
earthquake period U دوره تناوب زلزله
synodic period U دوره تناوب هلالی
sidereal period U دوره تناوب نجومی
half life period U تناوب یا دوره نیم عمر
cycle time U زمان تناوب
cycle time U زمان تناوب عمل
period U زمان تناوب پریود
period of roll U زمان تناوب چرخش
periods U زمان تناوب پریود
impluse period U زمان تناوب ضربه جریان
wave period U زمان تناوب امواج دریا
arresting system cycle time U زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
camera cycling rate U نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
period U دوره زمان
cycle time U زمان دوره
period/stretch/lapse of time U دوره زمان
time period U دوره زمان
time span U دوره زمان
idle time U دوره فترت زمان بیکاری
failure U تعداد مشخص خطا در یک دوره زمان معین
failures U تعداد مشخص خطا در یک دوره زمان معین
accumulate U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulates U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulating U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
lap turn U زمان تناوب مین روبیها فاصله زمانی بین مین روبیها
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
period U تناوب
shifts U تناوب
periods U تناوب
shift U تناوب
shifted U تناوب
off and on U تناوب
periodicity U تناوب
intermittence U تناوب
frequentation U تناوب
alternator U تناوب گر
alternators U تناوب گر
subalternation U تناوب
alternation U تناوب
frequence U تناوب
polyphase generator U تناوب گر چندفازی
double alternation U تناوب مضاعف
frequency U فرکانس تناوب
frequencies U فرکانس تناوب
orbital period U تناوب مداری
metagenesis U تناوب نسل ها
two phase generator U تناوب گر دو فازی
aperiodic circuit U مدار بی تناوب
polyphase alternator U تناوب گر چندفازی
three phase generator U تناوب گر سه فاز
single phase generator U تناوب گر تک فاز
metagenesis U تناوب تولید
pulse period U تناوب پالس
cycle U تناوب پریود سیکل
first long period U تناوب بزرگ اول
continuance U تناوب بدون انقطاع
cycles U تناوب پریود سیکل
lift frequency U تناوب حمل و نقل
second long period U تناوب بزرگ دوم
cycled U تناوب پریود سیکل
third long period U تناوب بزرگ مرتبه سوم
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
frequency medulation U تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
sing-song U تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-songs U تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
present U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presents U زمان حاضر زمان حال
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
cycle per second U سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
phased U دوره
pool U دوره
pooled U دوره
perimeters U دوره
perimeter U دوره
careering U دوره
careered U دوره
pools U دوره
career U دوره
peripheries U دوره
phases U دوره
periphery U دوره
bordering U دوره
bordered U دوره
setting up U دوره
sets U دوره
set U دوره
stadiums U دوره
rhythm U دوره
stadium U دوره
stadia U دوره
reviewal U دوره
phase U دوره
eras U دوره
cycle U دوره
careers U دوره
border U دوره
rhythms U دوره
epochs U دوره
he has run his race U دوره
termed U دوره
cycled U دوره
cycles U دوره
edge U دوره
instar U دوره
era U دوره
contemporaries U هم دوره
edges U دوره
one's d. U دوره
Ice Age U دوره یخ
periodicity U دوره
rim U دوره
rims U دوره
compass U دوره
course U : دوره
term U دوره
contemporary U هم دوره
felly U دوره
felloe U دوره
terming U دوره
courses U : دوره
coursed U : دوره
epoch U دوره
circuits U دوره
to have ones fling U دوره
periods U دوره
circuit U دوره
session U دوره
period U دوره
sessions U دوره
rimless U بی دوره
outlining U دوره
outlines U دوره
outlined U دوره
outline U دوره
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
idle time U دوره عطالت
reviewed U دوره کردن
foreperiod U پیش دوره
review U دوره کردن
rimmed U دوره دار
flux linking a turn U شاره دوره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com