English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
relaxation time U زمان اسایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conveniency U راحت- اسایش- راه دست-اسوده- وسیله اسایش یاراحت- مستراح
comfort U اسایش
comforting U اسایش
weal U اسایش
comforted U اسایش
comfortableness U اسایش
comforts U اسایش
welfare U اسایش
rests U اسایش
rest U اسایش
comfortably U به اسایش
weals U اسایش
grith U اسایش
tranquility U اسایش خاطر
easement U راحتی اسایش
security U اسایش خاطر
heartsease U اسایش فکری
comforting U اسایش دادن
flags of convenience U پرچم اسایش
comforts U اسایش دادن
comforted U اسایش دادن
the rough and the smooth U اسایش وسختی
comfort U اسایش دادن
flag of convenience U پرچم اسایش
tranquillity U اسایش خاطر
reliever U اسایش دهنده
relief U ترمیم اسایش خاطر
heart sease U اسایش قلب اسودگی خاطر
pest house U بیمارستان طاعونی ها اسایش گاه
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bother U زحمت دادن مخل اسایش شدن
bothering U زحمت دادن مخل اسایش شدن
to i. upon any one's privacy U مخل تنهایی و اسایش کسی شدن
bothers U زحمت دادن مخل اسایش شدن
bothered U زحمت دادن مخل اسایش شدن
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
to disturb any one's privacy U کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
an intrusive person U کسیکه سرزده بجایی رود یا مخل اسایش کسی شود
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presents U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
to intrude upon a person U مخل اسایش کسی شدن مزاحم کسی شدن
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
times U زمان
date U زمان
termed U زمان
term U زمان
cycle time U زمان
stroking U زمان
strokes U زمان
stroked U زمان
stroke U زمان
away U از ان زمان
cotemporaneous U هم زمان
terming U زمان
synchrone U هم زمان
coinstantaneous U هم زمان
thitherto U تا ان زمان
dates U زمان
synchronous U هم زمان
simultaneously U در یک زمان
yet U تا ان زمان
periods U زمان
clocks U زمان ها
timepiece U زمان
time-piece U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
clock U زمان
whene'er U هر زمان
time consuming U زمان بر
zeitgeist U زمان
time-consuming U زمان بر
tempo U زمان
tempos U زمان
period U زمان
timed U زمان
contemporaneous U هم زمان
thence U از ان زمان
time of blowing U زمان دم
time U زمان
solar time U زمان شمسی
time log U جدول زمان
lapse U گذشت زمان
time interval U زمان طی شده
time lapse U مرور زمان
within resonable time U طی زمان معقول
whoopee U زمان خوشی
acceleration time U زمان شتاب
access time U زمان دستیابی
word time U زمان کلمه
lapsing U گذشت زمان
lapses U گذشت زمان
time dependent U وابسته به زمان
activity time U زمان هر فعالیت
sidereal time U زمان ستارههای
all crash U زمان فوریت
allocated time U زمان نامی
prescription U مرور زمان
association time U زمان تداعی
attack timing U زمان بندی تک
base period U زمان مبنا
time of disintegration U زمان انفجار
sidereal time U زمان نجومی
prescriptions U مرور زمان
adaptation time U زمان انطباق
add time U زمان افزایش
add time U زمان جمع
zeitgeist U روح زمان
PR U زمان حال
pt U زمان گذشته
slack time U زمان سکون
adverb of time U فرف زمان
solar time U زمان خورشیدی
time perception U ادراک زمان
time lags U زمان تاخیر
the preterite tense U زمان گذشته
the past tense U زمان گذشته
the fullness of time U زمان کامل
statute of limitation U مرور زمان
yesterday U زمان گذشته
past tense U زمان گذشته
time lags U زمان مرده
scheduling U زمان بندی
time lag U زمان تاخیر
the secular bird U فرید زمان
time slice U قطعه زمان
time utility U استفاده از زمان
time lag U زمان مرده
timeer U زمان سنج
timming U زمان گیری
whenever U هر زمان که هرگاه
training time U زمان تمرین
transfer time U زمان انتقال
real time U زمان حقیقی
standard time U زمان استانده
variable time U زمان متغیر
vicissitudes of time U انقلابات زمان
turnaround time U زمان گردش
local time U زمان محلی
turn around time U زمان برگشت
wait time U زمان انتظار
standard time U زمان رسمی
standby time U زمان جانشینی
universal time U زمان عام
testing time U زمان ازمایش
system time U زمان سیستم
transit time U زمان گذار
transit time U زمان عبور
transition time U زمان تحول
inactive time U زمان غیرفعال
transition time U زمان انتقال
turnaround time U زمان برگشت
waiting time U زمان انتظار
exposure time U زمان پرتودهی
hereunto U تا این زمان
holding time U زمان نگهداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com