English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
administrative lead time U زمان اداری دریافت اماد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
administrative shippings U ارسال اماد به طریق اداری
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
control period U مدت زمان کنترل و بررسی اماد
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
just in time U روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
bureaucreacy U رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
civilian supply U امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
administrative wheeled vehicle fleet U کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
time U زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
times U زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
timed U زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
bureaucrasy U حکومت اداری تاسیسات اداری
bureaucracies U تاسیسات اداری حکومت اداری
bureaucracy U تاسیسات اداری حکومت اداری
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
balanced mobilization U بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
coordinated procurement U عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
craft reimbursable supply U اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
credit system of supply U سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
workday U ایام کار اداری ساعات کار اداری
workdays U ایام کار اداری ساعات کار اداری
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
procurement rate U نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
present U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
water supplies U اماد اب
bulk material U اماد یک جا
water supply U اماد اب
administerial U اداری
administrative U اداری
formal U اداری
executory U اداری
bureaucrat U اداری
bureaucrats U اداری
official U اداری
departmental U اداری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
condition code U کدوضعیت اماد
one day's supply U یک روز اماد
trains U بنه اماد
class i supplies U اماد طبقه 1
bulk material U اماد حجیم
armed U جنگ اماد
consigned inventory U اماد امانی
bulk supply U اماد عمده
trained U بنه اماد
assault supplies U اماد هجومی
mission load U اماد عملیاتی
air material U اماد هوایی
commodity command U فرماندهی اماد
bulk supply U اماد با کانتینر
materiel management U مدیریت اماد
class v supplies U اماد طبقه 5
class iv supplies U اماد طبقه 4
care of supplies U مراقبت اماد
care of supplies U نگهداری اماد
categories U انواع اماد
train U بنه اماد
air landed supply U اماد هوانشستی
depot supply U اماد امادگاهی
follow up U اماد بعدی
category U اقلام اماد
resupply U اماد مجدد
intransit stock U اماد سیال
essential supply U اماد حیاتی
essential supply U اماد ضروری
supply point U نقطه اماد
procurement U تامین اماد
reserve stock U اماد ذخیره
requisition line U خط درخواست اماد
follow up supply U اماد متعاقب
follow up supply U اماد بعدی
short supply U اماد کم یاب
stock U اماد ذخیره
stocked U اماد ذخیره
supply support U پشتیبانی اماد
supply sergeant U گروهبان اماد
supply route U مسیر اماد
gratuitous issue U اماد پیشکشی
supply route U اماد راه
supply control U کنترل اماد
stockage U ذخیره اماد
general supplies U اماد عمومی
class ii supplies U اماد طبقه 2
unit supply U اماد یکانی
development order U دستوربهبود اماد
critical item U اماد حساس
shop supply U اماد تعمیرگاهی
depot supply U اماد دپویی
level of supply U سطح اماد
administration building U ساختمان اداری
administration building U قسمت اداری
administrative flight U پرواز اداری
administrative budget U بودجه اداری
administrative capacity U فرفیت اداری
administrative channels U مجاری اداری
prefectoral U وابسته به اداری
prefecture U حوزه اداری
bureau U هیئت اداری
bureaus U هیئت اداری
red tape U فرمالیته اداری
office chair U صندلی اداری
official communications U مکاتبات اداری
officialism U سیستم اداری
administrative approval U موافقتنامه اداری
a white collar job U کار اداری
prefectorial U وابسته به اداری
administrative channels U طرق اداری
service element U عنصر اداری
administrative command U یکان اداری
administrative order U دستور اداری
administrative net U شبکه اداری
officially U از طریق اداری
office chair U مبل اداری
administrative law U قوانین اداری
unofficial U غیر اداری
administrative movement U حرکت اداری
administrative march U راهپیمایی اداری
officialdom U سیستم اداری
administrative publications U نشریات اداری
administrative services U خدمات اداری
paperwork U تشریفات اداری
administrative command U فرماندهی اداری
overhead gharges U هزینه اداری
administrative escort U ناو اداری
bureaucrat U مامور اداری
administratively U بطور اداری
bureaucrats U مامور اداری
administrative tribunal U دادگاه اداری
administrative flight U هواپیمای اداری
administrative services U قسمتهای اداری
administrative law U حقوق اداری
management expenses U مخارج اداری
office hours U ساعات اداری
office computer U کامپیوتر اداری
office building U ساختمان اداری
circular letter U بخشنامه اداری
malfeasance U خطای اداری
departmentally U ازلحاظ اداری
departmental intelligence U اطلاعات اداری
circular letter U نامه اداری
business hours U ساعت اداری
bureaucreat U گماشته اداری
office work U کار اداری
day of supply U تعداد روزهای اماد
required supply rate U نواخت اماد موردنیاز
ammunition point U نقطه اماد مهمات
ammunition day of supply U روز اماد مهمات
deteriorating supplies U اماد فاسد شدنی
antimateriel agent U عامل فساد اماد
logistical U مربوط به اماد یکانها
naval stores U ذخایر و اماد دریایی
defense articles U اماد و تجهیزات دفاعی
class ii installation U تاسیسات اماد طبقه 2
consumable supplies U اماد مصرف شدنی
development order U دستور ساخت اماد
class i installation U انبار اماد طبقه 1
centralized items U اقلام اماد تمرکزی
control level U سطح کنترل اماد
control period U دوره کنترل اماد
class i installation U تاسیسات اماد طبقه 1
class ii activity U اجرای اماد طبقه 2
main supply route U مسیر اصلی اماد
class ii installation U انبار اماد طبقه 2
main supply route U اماد راه اصلی
class i activity U اجرای اماد طبقه 1
distribution area U منطقه توزیع اماد
unit train U بنه اماد یکان
base reserves U اماد مبنای ذخیره
service stock U اماد و کالاهای جنگی
balanced supply U اماد متعادل شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com