Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vitelline
U
زرده تخم مرغی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ovoid
U
جسم تخم مرغی تخم مرغی شکل
deutoplasm
U
زرده
vitelline
U
زرده تخم مرغ
deutoplasm
U
زرده تخم مرغ
vitellus
U
زرده تخم مرغ
yoke
U
زرده تخم مرغ
yolk
U
زرده تخم مرغ
yolks
U
زرده تخم مرغ
vitelline
U
مربوط به زرده تخم مرغ
yolk sac
U
کیسه زرده دورتادور جنین
eggnog
U
مخلوط زرده تخم مرغ و شیر
scrambled eggs
U
نیمروی زرده و سفیده مخلوط شده
luteal
U
وابسته بجسم زردتخمدان یا زرده تخم مرغ
vitellin
U
ویتلین : ماده بیاض البیضی زرده تخم مرغ
panade
U
نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
panada
U
نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
nogg
U
زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
avian
U
مرغی
ovate
U
تخم مرغی
struthous
U
شتر مرغی
oviform
U
تخم مرغی
ellipse
U
تخم مرغی
ellipses
U
تخم مرغی
oval
U
تخم مرغی
ovals
U
تخم مرغی
what kind of a bird is that ?
U
چه جور مرغی است
ovolo
U
فتیله تخم مرغی
ovoidal
U
تخم مرغی شکل
almond
U
انبار تخم مرغی
ovolo
U
زوار تخم مرغی
ovoidal
U
جسم تخم مرغی
ovalness
U
شکل تخم مرغی
egg shaped
U
تخم مرغی شکل
egg shaped section
U
مقطع تخم مرغی
daw
U
مرغی شبیه کلاغ
i wish i were
U
کاش من مرغی بودم
ovally
U
تخم مرغی وار
nog
U
میخ بزرگ چوبی زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
roadrunner
U
مرغی شبیه فاخته تکزاس
ovals
U
بیضی تخم مرغی شکل
to piniona bird's wing
U
نوک بال مرغی را چیدن
ovalize
U
تخم مرغی یا بیضی کردن
oval
U
بیضی تخم مرغی شکل
fulmar
U
مرغی مانند مرغ طوفان
bowtell
U
[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
bowtelle
U
[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
cruller
U
کلوچه تخم مرغی سرخ شده
to get a meat for a bird
U
برای مرغی جفت پیدا کردن
standard egg section
U
مقطع تخم مرغی شکل معمولی
souffle
U
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
soufflTs
U
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffles
U
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
scutum
U
سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
to pounce upon a bird
U
ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
egg position
U
حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
egg bound
U
صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است
Murghi rugs
U
فرش های مرغی
[این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com