Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
finnish
U
زبان مردم فنلاند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
on the tongues of men
U
سر زبان مردم
korean
U
زبان مردم کره
albanian
U
زبان یا مردم البانی
english speaking people
U
مردم یا ملل انگلیسی زبان
pekinese
U
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingeses
U
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekineses
U
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingese
U
ساکن شهر پکن زبان ولهجه مردم پکن
Finland
U
کشور فنلاند
Finland
U
خلیج فنلاند
finn
U
اهل کشور فنلاند
ionic
U
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
democracies
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
nordic council
U
فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
plebiscites
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
e f t a (european free trade association
U
فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
populations
U
تعداد مردم مردم
population
U
تعداد مردم مردم
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
glib
U
چرب زبان زبان دار
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
people
U
مردم
population
[pop.]
U
مردم
peopled
U
مردم
the people
U
مردم
folk
U
مردم
public
U
مردم
the deaf
U
مردم کر
peopling
U
مردم
peoples
U
مردم
folks
U
مردم
massing
U
توده مردم
masses
U
توده مردم
common
U
: مردم عوام
mobs
U
انبوه مردم
mass
U
توده مردم
the american public
U
مردم امریکا
openly
U
در انظار مردم
hoi polloi
U
توده مردم
unsocial
U
مردم گریز
misanthrope
U
مردم گریز
misanthropes
U
مردم گریز
mandate
U
دستور مردم به
omnibus
U
توده مردم
omnibuses
U
توده مردم
mob
U
انبوه مردم
mandated
U
دستور مردم به
mandates
U
دستور مردم به
commoners
U
: مردم عوام
commonest
U
: مردم عوام
mobbing
U
انبوه مردم
corporation
U
گروهی از مردم
corporations
U
گروهی از مردم
reputedly
U
در نظر مردم
mandating
U
دستور مردم به
mobbed
U
انبوه مردم
citizenry
U
مردم تبعیت
popular
U
مردم پسند
laotian
U
مردم تایی
anthropology
U
مردم شناسی
mandrake
U
مردم گیاه
manragora
U
مردم گیاه
many people
U
خیلی از مردم
many people
U
بسیاری از مردم
popularity
U
مردم پسندی
rushing
U
ازدحام مردم
rushed
U
ازدحام مردم
rush
U
ازدحام مردم
all men
U
همه مردم
unsociable
U
مردم گریز
anarchy
U
خودسری مردم
canaille
U
مردم پست
population
[pop.]
U
تعداد مردم
lao
U
مردم تایی
anthropometry
U
مردم سنجی
all men
U
کلیه مردم
all men
U
مردم همه
jawsmith
U
مردم فریب
land n
U
قوم مردم
populace
U
توده مردم
townsfolk
U
مردم شهری
communism
U
مردم داری
outside opinion
U
رای مردم
outside opinion
U
عقیده مردم
people say
U
مردم می گویند
parading
U
اجتماع مردم
parades
U
اجتماع مردم
paraded
U
اجتماع مردم
parade
U
اجتماع مردم
public notice
U
آگهی به مردم
plebeians
U
توده مردم
other people
U
سایر مردم
other people
U
مردم دیگر
demography
U
مردم نگاری
sociability
U
مردم امیزی
men of intellgence
U
مردم باهوش
rucks
U
مردم عادی
ruck
U
مردم عادی
commons
U
مردم عادی
most people
U
بیشتر مردم
communists
U
مردم گرا
communist
U
مردم گرا
plebeian
U
توده مردم
flower people
U
مردم معتقدبهآئینیکهطرفدارصلحوعشقبودند
citizenship
U
مردم تبعیت
the total population
U
همه مردم
underfed
U
مردم گرسنه
demos
U
توده مردم
the public
U
عموم مردم
Among the people .
U
درمیان مردم
lowest common denominator
U
مردم پذیر
unsociability
U
مردم گریزی
lowest common denominators
U
مردم پذیر
ombudsman
U
فریادرس مردم
ombudsmen
U
فریادرس مردم
public-spirited
U
خیرخواه مردم
the many
U
بیشتر مردم
the dregs of the people
U
مردم پست
head counts
U
شمارش مردم
the multitude
U
توده مردم
head count
U
شمارش مردم
the old
U
مردم سالخورده
the million
U
توده مردم
the offscourings humanity
U
مردم پست
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
vulgus
U
مردم طبقه پایین
democracies
U
حکومت قاطبه مردم
To muzzle the people.
U
دهان مردم را بستن
The will of the nation
[people]
اراده ملت
[مردم]
rub shoulders with others
U
با مردم امیزش کردن
affray
سلب آرامش مردم
morale
U
روحیه افراد مردم
ragtag and bobtail
U
توده مردم پست
the rank and file
U
توده مردم عادی
seminomad
U
مردم نیمه چادرنشین
folklike
U
وابسته به توده مردم
folkish
U
وابسته به توده مردم
rabblement
U
توده مردم پست
the talnet of the country
U
مردم با استعداد کشور
public spiritedness
U
خیر خواهی مردم
the public
[popular]
odium
U
تنفر مردم عمومی
self-government
U
حکومت بدست مردم
democracy
U
حکومت قاطبه مردم
To set people by the ears.
U
مردم را بجان هم انداختن
vox populi
U
اراء یا افکار مردم
quite a number of people
U
عده زیادی از مردم
open day
U
روزیکهعموم مردم میتوانندازمکانهایخاصیمثلمدرسهیایکموسسهآزادانهبازدیدکنند
No small number of ...
U
تعداد زیادی
[از مردم]
the offscourings humanity
U
طبقه پست مردم
self government
U
حکومت به دست مردم
civil military action
U
عملیات مردم یاری
civil affairs
U
عملیات مردم یاری
civic action
U
عملیات مردم یاری
Quite a few people ...
U
تعداد زیادی
[از مردم]
to be a crowd-pleaser
U
مردم نواز بودن
up front
U
جلو چشم مردم
To arhue ( haggle ) with people .
U
با مردم سروکله زدن
men of intellgence
U
دانشمندان مردم باطلاع
people of all ranks
U
مردم ازهر طبقه
man in the street
<idiom>
U
مردم عادی یا متوسط
It benefits the people .
U
فایده اش به مردم می رسد
married accommodation
U
جا برای مردم متاهل
lot
U
گروه
[توده]
از مردم یا چیزها
mediumism
U
وساطت در میان مردم وارواح
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com