English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tilt angle U زاویه تمایل به طرفین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contracting parties U طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
high contracting parties U طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
graduated circle of an alidade U دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
longitudinal dihedral U اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation U زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
pleadings U افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
loss angle U زاویه تلف زاویه تلفات
angle of repose U زاویه تعادل زاویه ارامش
angle of convergence U زاویه تقرب زاویه پارالاکس
angle of rotation U زاویه دوران زاویه چرخش
entering angle U زاویه ورودی زاویه دخول
declination U زاویه انحراف زاویه میل
bombing angle U زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
constant angle arch dam U بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
parties U طرفین
extremes U طرفین
disposed flank U طرفین باز
the litigants U طرفین دعوی
the contracting parties U طرفین متعاهدین
parties to a contract U طرفین قرارداد
mutual agreement U توافق طرفین
the contracting parties U طرفین متعاقدین
contracting parties U طرفین قرارداد
parties to the contract U طرفین عقد
parties to a contract U طرفین متعاهدین
contracting parties U طرفین متقاعدین
mutual concent U تراضی طرفین
limbs U هرکدام از طرفین کمان
cornering U طرفین پایگاه اصلی
side lights U چراغهای طرفین ناو
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
corner U طرفین پایگاه اصلی
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
limb U هرکدام از طرفین کمان
corners U طرفین پایگاه اصلی
angle offset method U روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation U تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle U زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
sidelines U خطوط طرفین میدان بازی
like as we lie U طرفین دارای ضربات مساوی
voluntary partition U افراز با رضایت یا سازش طرفین
covenant U که بین طرفین مبادله می گردد
straddle split U وضع باز پاها به طرفین
covenants U که بین طرفین مبادله می گردد
leeboard U یکی از دو تخته طرفین کف قایق
consensual U مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
sidelining U خطوط طرفین میدان بازی
pitch curves U تلاقی سطوح طرفین دندانه
verandahs U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
sideline U خطوط طرفین میدان بازی
verandah U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
sidelined U خطوط طرفین میدان بازی
verandas U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
side lights U چراغ دریانوردی طرفین ناو
veranda U ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
hamstrung U زردپی طرفین حفره پشت زانو
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
hamstringing U زردپی طرفین حفره پشت زانو
The two parties seem irreoncilable. U طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
hamstrings U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring U زردپی طرفین حفره پشت زانو
rectification U تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
ten yard U خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
lock forward U هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
side staddle hep U پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
blackguards U سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
blackguard U سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
popping crease U خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
equitable mortgage U از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
limbers U ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
appetence or tency U تمایل
appetence U تمایل
proneness U تمایل
left justification U تمایل به چپ
leanings U تمایل
disinclined U بی تمایل
leaning U تمایل
addictedness U تمایل
orientation U تمایل
pendulum U تمایل
pendulums U تمایل
trend U تمایل
appetency U تمایل
aclinic U بی تمایل
intentions U تمایل
intention U تمایل
disposition U تمایل
trends U تمایل
gravitation U تمایل
tendencies U تمایل
trepan U تمایل
unwilling U بی تمایل
propensities U تمایل
tendency U تمایل
would U تمایل
propensity U تمایل
nisus U تمایل
liking U تمایل
month's mind U تمایل
recumbency U تمایل
declination U تمایل
sentiment U تمایل
proclivities U تمایل
proclivity U تمایل
outrigger U چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
parlementaire U کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
contra proferentem U قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
streak U تمایل میل
disinclination U عدم تمایل
leans U تمایل داشتن
streaked U تمایل میل
reactive tendency U تمایل واکنشی
leaned U تمایل داشتن
caprice U تمایل فکری
tilts U کجی تمایل
veins U حالت تمایل
vein U حالت تمایل
lean U تمایل داشتن
caprices U تمایل فکری
predilection U تمایل قبلی
predilections U تمایل قبلی
against his grain U برخلاف تمایل او
streaking U تمایل میل
propensity to consume U تمایل به مصرف
tilt U کجی تمایل
hang U تردید تمایل
hangs U تردید تمایل
sinistral U تمایل بچپ
tilted U کجی تمایل
proclivity to steal U تمایل بدزدی
self immolation U تمایل به خودکشی
fantasies U میل تمایل
fantasy U میل تمایل
propend U تمایل داشتن
predispostion U تمایل قبلی
affect U تمایل داشتن
affects U تمایل داشتن
streaks U تمایل میل
portraint orientation U تمایل عمودی
wish [would like] U تمایل داشتن
preoccupation U تمایل شیفتگی
declinatory U دارای تمایل
aptitudes U تمایل طبیعی
landscape orientation U تمایل افقی
list U تمایل کجی
work effort U تمایل به کار
falloff U تمایل داشتن
propensity U تمایل طبیعی
propensities U تمایل طبیعی
fugitiveness U تمایل به فرار
gusts U تمایل مزمزه
aptitude U تمایل طبیعی
gust U تمایل مزمزه
antipathetic U فاقد تمایل
trepan U تمایل داشتن
polarities U تمایل قطبی
central tendency U تمایل به مرکز
polarity U تمایل قطبی
preoccupations U تمایل شیفتگی
inclination U تمایل شیب
the herd instinct U تمایل بگروه
inclining U تعظیم تمایل
re axtent U تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
turns U تمایل تغییر جهت
turn U تمایل تغییر جهت
argumentativeness U تمایل یاعادت به جدال
evasiveness U تمایل به طفره یاگریز
odds U تمایل بیک سو احتمالات
propensity to do evil U تمایل به بدی کردن
express willingness U اظهار تمایل کردن
rapprochement U نزدیکی تمایل بدوستی
take to U تمایل پیدا کردن
proclivities U تمایل طبیعی بچیز بد
uptrend U تمایل بسوی بالا
tendency toward something U تمایل به سوی چیزی
hade U تمایل پیدا کردن
low marginal propensity to cunsume U تمایل ارام به مصرف
take to U تمایل پیدا کردن به
bias U تمایل بیک طرف
inclination for any thing U تمایل یا میل بچیزی
kindlily U با تمایل به مهربانی مهربانانه
marginal propensity to absorb U تمایل نهائی به جذب
proclivity U تمایل طبیعی بچیز بد
marginal propensity to expend U تمایل نهائی به مخارج
biases U تمایل بیک طرف
yen U تمایل رغبت شدید
to take a ply U تمایل پیدا کردن
apogee U زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
sightscreen U دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
apex angle U زاویه راسی هدف زاویه راسی
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
declaration of intention U افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com