English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
epididymis U زائده طویل و باریک عقب بیضه که شامل مجاری خروجی منی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interfaces U که شامل : کانال ورودی /خروجی
interface U که شامل : کانال ورودی /خروجی
vas deferens U لوله خروجی بیضه لوله منی
chips U کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
chip U کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
input/output U پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
plotter U وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotters U وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
swathe U ردیف باریک راه باریک
swathes U ردیف باریک راه باریک
swath U ردیف باریک راه باریک
market channels U مجاری توزیع
scuppered U مجاری فاضل اب
diplomatic channels U مجاری دیپلماتیک
semicircular canals U مجاری نیمدایره
scupper U مجاری فاضل اب
sewer U مجاری فاضلاب
grouting galleries U مجاری تزریق
administrative channels U مجاری اداری
sewers U مجاری فاضلاب
scuppering U مجاری فاضل اب
official channels U مجاری رسمی
scuppers U مجاری فاضل اب
incised figure شکل مجاری شده
long-drawn-out U طویل
lengthy U طویل
sewarage U زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
ford crossing U تقاطع جاده با مجاری ابگذر
to leech U زالو شدن [اصطلاح مجاری]
testicle U بیضه
hydrocele U اب بیضه
testis U بیضه
ball U بیضه
testes U بیضه ها
cullion U بیضه
spermary U بیضه
longer U طولانی طویل
long term U طویل المدت
long dated U طویل المدت
longed U طولانی طویل
wiredrawn U طویل و فریف
long U طولانی طویل
long- U طولانی طویل
slot U سوراخ طویل
lengthens U طویل شدن
slots U سوراخ طویل
slotting U سوراخ طویل
lengthening U طویل شدن
long gallery U اتاق طویل
long gallery U راهرو طویل
majoring U طویل ارشد
majored U طویل ارشد
major U طویل ارشد
lengthened U طویل شدن
longest U طولانی طویل
lengthen U طویل شدن
longs U طولانی طویل
tzigane U کولی مجاری قبطی مجارستانی قطبی
testiculate U بیضه مانند
sarcocele U سرطان بیضه
suspensor U بیضه بند
jockstrap U بیضه بند
athletic supporter U بیضه بند
circocele U دوالی بیضه
scrotums U کیسه بیضه
scrotum U کیسه بیضه
jockstraps U بیضه بند
scrota U کیسه بیضه
hydrocele U استسقای بیضه
scrotum U پوست بیضه
scrotums U پوست بیضه
scrota U پوست بیضه
hydrocele U ورم بیضه
hydrocele U باد بیضه
draws U طویل کردن کشش
capital liability U دیون طویل المدت
investment credit U اعتبار طویل المدت
draw U طویل کردن کشش
sustained load U بار طویل المدت
long term project U پروژه طویل مدت
elongation U قابلیت طویل شدن
urethritis U اماس مجرای پیشاب ورم مجاری بول
gonadotropic U محرک بیضه ها و تخمدانها
kin geri U لگد به بیضه حریف
vas deferens U مجرای ترشحی بیضه
scrotal U وابسته به کیسه بیضه
gonadotrophic U محرک بیضه ها و تخمدانها
long term interest rate U نرخ بهره طویل المدت
dowel U زائده
process U زائده
processes U زائده
measurement of air pressure U زائده
apophysis U زائده
run off U زائده
uncus U زائده
run-offs U زائده
excrescent U زائده
run-off U زائده
anlage U زائده
tab U زائده
tabs U زائده
suspensory U موجب تعویق بیضه بند
vasectomies U قطع مجرای ترشحی بیضه
vasectomy U قطع مجرای ترشحی بیضه
ports U انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
cognizance U ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی
deflection under long term loading U خیز ریز بار طویل المدت
NEQ U تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
non equivalence function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
equivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
near letter quality U خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
appendix U زائده کوچک
coronoid process U زائده منقاری
glands U زبانه زائده
trimming U قطع زائده ها
uncinus U زائده قلابی
ears U خوشه زائده
ear U خوشه زائده
appendixes U زائده کوچک
gland U زبانه زائده
trimmings U قطع زائده ها
styloid process U زائده سهمی
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
chunking along U عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
half long U حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
capital assets U دارایی طویل المده اعم ازمالی واعتباری
flight arrow U تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
cirrate U دارای زائده و ضمیمه
mastoditis U اماس زائده پستانی
palpus U زائده بند بندی
odontoid U وابسته به زائده دندانی
winglet U زائده بال مانند
thistledwon U زائده پر مانند خار
mouthpart U زائده نزدیک دهان
trimming cutter U قطع کننده زائده ها
sanse serif U حروف بدون زائده
lobulate U دارای زائده کوچک
wing U بال مانند زائده حبابی
winging U بال مانند زائده حبابی
appendectomy U برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
metopon U قسمت جلوی زائده جلومغز
pterygoid process U زائده نازله عظم وتدی
trimming blade U تیغه قطع کننده زائده ها
pterygoid process U زائده نازله استخوان شب پرهای
adnexa U قسمتهای متصل بهم زائده
transverse process U زائده جانبی ستون فقرات
achalasia U عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
trimming tool U ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
pentadactylate U دارای پنج زائده شبیه پنجه
ligule U زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
papilla U زائده بافتی ریشه پرو موی سر و بدن و امثال ان
flip-flopping U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
input output processor U پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
gallstone U سنگ مجاری صفراوی سنگ صفرایی
gallstones U سنگ مجاری صفراوی سنگ صفرایی
spermatogonium U سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
sweeping U شامل
Inc U شامل
far-reaching U شامل
covering U شامل
self inclusive U شامل
inclusive U شامل
comprising U شامل
including U شامل
containing U شامل
in U شامل
in- U شامل
trinomial U شامل سه نام
inclusive or U یای شامل
comprises U شامل بودن
includible U شامل کردنی
excluding U شامل نشدن
includable U شامل کردنی
ineligible U شامل نشدنی
do with <idiom> U شامل شدن
engirdle U شامل بودن
comprised U شامل بودن
retrospect U شامل گذشته
bimillenary U شامل دوهزار
comprise U شامل بودن
embraced U شامل بودن
embraces U شامل بودن
butyraceous U شامل کره
embracing U شامل بودن
butyric U شامل کره
embrace U شامل بودن
applies U شامل شدن
apply U شامل شدن
engird U شامل بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com