English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fimbrial U ریشه دار حاشیه دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fixing U حاشیه ریشه
faggot U ریشه کردن حاشیه پارچه
faggots U ریشه کردن حاشیه پارچه
fagot U ریشه کردن حاشیه پارچه
fimbria U حاشیه ریشه دار شرابه
Other Matches
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Zipper selvage U حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
rhizogenic U تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic U تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate U ریشه گرفتن ریشه دار شدن
Kufic border U حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
frieze U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
to take root U ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root U ریشه گرفتن ریشه دواندن
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
fimbriation U حاشیه
postil U حاشیه
fringe U حاشیه
rand U حاشیه
apostil U حاشیه
verges U حاشیه
border line U خط حاشیه
bordering U حاشیه زه
outskirt U حاشیه
fringes U حاشیه
frilling U حاشیه
margin U حاشیه
kerb=curb U حاشیه
margins U حاشیه
listel U حاشیه
margent U حاشیه
marginal note U حاشیه
marginate U حاشیه
margine U حاشیه
brimming U حاشیه
selvedge U حاشیه
brimmed U حاشیه
brim U حاشیه
braided U حاشیه
gloss U حاشیه
braids U حاشیه
brims U حاشیه
braid U حاشیه
list U حاشیه
draught U حاشیه
draft U حاشیه
marge U حاشیه
marginal U حاشیه
brink U حاشیه
skirts U حاشیه
skirt U حاشیه
bordered U حاشیه
skirted U حاشیه
skirter U حاشیه رو
border U حاشیه
border U حاشیه زه
selvage U حاشیه
rims U حاشیه
verge U حاشیه
bordering U حاشیه
rim U حاشیه
marginally U در حاشیه
bordered U حاشیه زه
fringes U ریشه
scabs U ریشه
roots U ریشه
fringe U ریشه
scab U ریشه
root U ریشه
cognate U هم ریشه
extraction U ریشه
radicle U ریشه چه
paronymous U هم ریشه
thrum U ریشه
tie [knot] U ریشه
stump U ریشه
stumped U ریشه
radical U ریشه
radix U ریشه
rootless U بی ریشه
rootlet U ریشه چه
rhizogenous U ریشه زا
rhizogenic U ریشه زا
rhizogenetic U ریشه زا
stub U ریشه
stubbed U ریشه
stubbing U ریشه
stubs U ریشه
harle U ریشه
tassel U ریشه
tassels U ریشه
cama U ریشه
depth of face U ریشه
radicals U ریشه
expansion scab U ریشه
fibreless U بی ریشه
fimbria U ریشه
stumps U ریشه
homoousian U از یک ریشه
harl U ریشه
stumping U ریشه
frange U ریشه
fimbriation U ریشه
border U حاشیه فرش
fringed U حاشیه دار
braided U نوار حاشیه
marginalizing U در حاشیه قراردادن
marginally U بطور حاشیه
braids U نوار حاشیه
marginalizes U در حاشیه قراردادن
unresolved corners U حاشیه متقاطع
friezes U حاشیه ارایشی
scholiast U حاشیه نویس
frieze U حاشیه ارایشی
sewing U حاشیه دوزی
anconis U حاشیه تزئین
ancon U حاشیه تزئین
annotation U حاشیه نویسی
annotations U حاشیه نویسی
braid U نوار حاشیه
marginal U وابسته به حاشیه
marginalized U در حاشیه قراردادن
limbate U حاشیه دار
laciniated U حاشیه دار
impluse margine U حاشیه ایمپولز
buffer distance U حاشیه امنیت
fringy U حاشیه دار
fimbriated U حاشیه دار
fimbriate U حاشیه دار
emarginate U برداشتن حاشیه از
drawnwork U حاشیه دوزی
divagation U حاشیه روی
circumstantiality U حاشیه پردازی
laciniate U حاشیه دار
annotator U حاشیه نویس
lister U حاشیه دوز
margent U حاشیه کتاب
marginalia U یادداشتهای حاشیه
rim U لبه حاشیه
marginalize U در حاشیه قراردادن
rims U لبه حاشیه
edging U حاشیه یابی
edgings U حاشیه یابی
marginalising U در حاشیه قراردادن
marginalises U در حاشیه قراردادن
marginalised U در حاشیه قراردادن
annotate U حاشیه نوشتن
annotated U حاشیه نوشتن
annotates U حاشیه نوشتن
annotating U حاشیه نوشتن
to leave a margin U حاشیه گذاشتن
bleeding edge U حاشیه نقشه
hemming U حاشیه دارکردن
offset U حاشیه صحافی
offsetting U حاشیه صحافی
kerbs U حاشیه پیاده رو
kerb U حاشیه پیاده رو
frilled U حاشیه دار
marge U حاشیه دارکردن
hem U حاشیه دارکردن
frills U حاشیه دوختن بر
frill U حاشیه دوختن بر
gloss U حاشیه نوشتن بر
frizzy U حاشیه دار
border U حاشیه گذاشتن
hemmed U حاشیه دارکردن
rimmed U حاشیه دار
frizzly U حاشیه دار
profit margins U حاشیه سود
bordered U حاشیه گذاشتن
hems U حاشیه دارکردن
profit margin U حاشیه سود
bordering U حاشیه گذاشتن
barbate U ریشه دار
rhizopod U ریشه پایان
ciliate U ریشه دار
ciliolated U ریشه دار
rhizoid U ریشه مانند
rhizoid U ریشه نما
ciliated U ریشه دار
root of the weld U ریشه جوش
root directory U دایرکتوری ریشه
rhizopodous U ریشه پای
inveterate U ریشه کرده
deracinate U از ریشه در اوردن
rhizophagous U ریشه خوار
deep rooted U ریشه کرده
rhizome U شبیه ریشه
root out U ریشه کن کردن
root section U مقطع ریشه
ammonium U ریشه +4NH
rush root U ریشه ایرسا
strike root U ریشه زدن
ablation U ریشه کنی
cube roots U ریشه سوم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com