English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
riskier U ریسک دار
riskiest U ریسک دار
risky U ریسک دار
dicey <idiom> U ریسک دار [اصطلاح روزمره]
hairy <idiom> U ریسک دار [اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
risk U ریسک
risk U مخاطره ریسک خطر
risk U احتمال خطر ریسک کردن
risked U ریسک
risked U مخاطره ریسک خطر
risked U احتمال خطر ریسک کردن
risking U ریسک
risking U مخاطره ریسک خطر
risking U احتمال خطر ریسک کردن
risks U ریسک
risks U مخاطره ریسک خطر
risks U احتمال خطر ریسک کردن
venture U مبادرت ریسک
ventured U مبادرت ریسک
ventures U مبادرت ریسک
venturing U مبادرت ریسک
at owner's risks U ریسک به عهده مالک
balancing of portfolio U پوشاندن ریسک
carrier's risk U ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
emergency risk U ریسک اضطراری
owner's risk U ریسک صاحب کالا
producer's risk U ریسک تولید کننده
risk avoider U اجتناب کننده از ریسک
risk lover U طرفدار ریسک
titmouse U چرخ ریسک
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
This is a calculated risk. U این یک ریسک حساب شده است
To twist the lions tail . U با دم شیر باز ؟ کرد ؟ ( جسارت یا ریسک کردن )
run a risk <idiom> U ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
skate on thin ice <idiom> U ریسک کردن
stick one's neck out <idiom> U مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
He took his chance. U او [مرد] این ریسک را کرد.
Don't push your luck! U [این وضعیت را] ریسک نکن!
to incur a risk U ریسک کردن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com