English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
foundered U ریخته گر
disorganized U در هم ریخته
besprent U ریخته
foundry man U ریخته گر
caster U ریخته گر
brass founder U ریخته گر
hot topping U ریخته گی
casting U ریخته گی
moulder U ریخته گر
cast copper U مس ریخته گی
foundering U ریخته گر
metal founder U ریخته گر
founder U ریخته گر
founders U ریخته گر
sheet asphalt U اسفالت ریخته
casting U قطعه ریخته گی
iron foundry U ریخته گی اهن
casting U ریخته گری
skins U پوسته ریخته گی
skinning U پوسته ریخته گی
skinned U پوسته ریخته گی
molten U ریخته ریختگی
founding U ریخته گری
skin U پوسته ریخته گی
precast U پیش ریخته
potted U در کوزه ریخته
cast crystal U بلور ریخته
foundry U ریخته گری
chuted concrete U بتن ریخته گی
cast steel U فولاد ریخته گی
castellated nut U مهره ریخته گی
group casting U ریخته گری
wild and woolly U درهم ریخته
found U ریخته گری
cast metal U فلز ریخته گی
investment foundry U ریخته گی بسته
cast concrete U بتن ریخته گی
moulding U ریخته گری
foundries U ریخته گری
investment castings U ریخته گی بسته
founds U ریخته گری
cast glass U شیشه ریخته گی
pig U اهن تازه ریخته
plaster cast U ریخته گری گچی
pigs U قالب ریخته گری
pig U قالب ریخته گری
plaster casts U ریخته گری گچی
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
group casting U ریخته گری گروهی
group teaming U ریخته گری گروهی
trumpet U قیف ریخته گری
trumpeted U قیف ریخته گری
trumpeting U قیف ریخته گری
litter U زایمان ریخته وپاشیده
mis run casting U ریخته گری غلط
metal foundry U ریخته گری فلزات
metal casting U ریخته گری فلز
foundry pit U جهنم ریخته گری
foundry practice U تکنیک ریخته گری
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
ingot casting U ریخته گری شمش
injection molding U ریخته گری تزریقی
jakes U اشغال درهم ریخته
iron casting U ریخته گری اهن
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
foundry pit U چاله ریخته گری
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
loam castings U ریخته گری شنی
pigs U اهن تازه ریخته
fusion casting U ریخته گری ذوبی
forge U ریخته گری فلز
littered U زایمان ریخته وپاشیده
littering U زایمان ریخته وپاشیده
litters U زایمان ریخته وپاشیده
forges U ریخته گری فلز
machinery castings U ریخته گری ماشینی
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
core sand U ماسه ریخته گری
steel foundry U ریخته گری فولاد
shell casting U ریخته گری پوستهای
sand casting U ریخته گری ماسهای
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
press casting U ریخته گری فشاری
direct casting U ریخته گری مستقیم
precision casting U ریخته گری دقیق
pouring cup U قاشق ریخته گری
transfer molding U ریخته گری انتقالی
cast molding U قالبگیری ریخته گری
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
molded U قالب ریخته گری
molds U قالب ریخته گری
mould U قالب ریخته گری
moulded U قالب ریخته گری
compression molding U ریخته گری فشاری
composite casting U ریخته گری مرکب
chuted concrete U بتن ریخته شده
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
art casting U ریخته گری صنعتی
ejecta U مواد بیرون ریخته
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
debris U اشغال روی هم ریخته
moulds U قالب ریخته گری
cast steel U فولاد ریخته گری
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
foundry cupola U کوپول ریخته گری
down hill casting U ریخته گری مستقیم
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
mold U قالب ریخته گری
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
green concrete U بتن تازه ریخته شده
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
bullybeef U گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
centrifugal casting U ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
die0casting die U حدیده ریخته گری تحت فشار
centrifugal casting machine U دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process U فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugally cast concrete U بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
She had let her hair down . U موهایش را ریخته بود روی شانه اش
It was a mess . Everything was scattered all over the place. U همه چیز ریخته وپاشیده بود
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
mallable iron foundry U ریخته گری اهن چکش خوار
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
shell molding type foundry U ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
slough U در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
kentledge U چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
berm U خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
platen U صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
bloodstained U خون الود خون ریخته
bloodstain U خون الود خون ریخته
transposition system U سیستم رمز با استفاده ازحروف در هم ریخته سیستم رمز در هم
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
manque U ناقص
violators U ناقص
inadequate U ناقص
malformed U ناقص
incomplete U ناقص
half-baked U ناقص
meagre U ناقص
shortest U ناقص
shorter U ناقص
short U ناقص
unperfect U ناقص
stickit U ناقص
rudimental U ناقص
incorrect U ناقص
mutilated U ناقص
rudimentary U ناقص
faulty U ناقص
imperfect U ناقص
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com