English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transfer molding U ریخته گری انتقالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
transitive U انتقالی
transitional U انتقالی
transferential U انتقالی
transition U انتقالی
ceded U انتقالی
transitory U انتقالی
transitions U انتقالی
transitionary U انتقالی
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
revolution U حرکت انتقالی
transitory income U درامد انتقالی
transitory consumption U مصرف انتقالی
transitory society U جامعه انتقالی
translation bearing U یاتاقان انتقالی
deferred charges U هزینههای انتقالی
translative U ترجمهای انتقالی
transitional motion U حرکت انتقالی
translational motion U حرکت انتقالی
translational lift U برای انتقالی
translational energy U انرژی انتقالی
translations U حرکت انتقالی
transfer earnings U درامدهای انتقالی
transfer functions U توابع انتقالی
transfer income U درامد انتقالی
transmission system U دستگاه انتقالی
transational symmerty U تقارن انتقالی
transfer reaction U واکنش انتقالی
ceded public domains U خالصجات انتقالی
running fix U نقطه انتقالی
transfer payments U پرداختهای انتقالی
transference resistance U مقاومت انتقالی
deferred income U درامدهای انتقالی
transmission system U سیستم انتقالی
translation U حرکت انتقالی
revolutions U حرکت انتقالی
transit bearing U سمت انتقالی
transfer mold U قالب گیری انتقالی
alienable U قابل فروش انتقالی
transfers U سند انتقال انتقالی
transition ranges U میدان تیر انتقالی
transferring U سند انتقال انتقالی
transfer U سند انتقال انتقالی
transfer molding U قالب ریزی انتقالی
transmission dynamometer U توان سنج انتقالی
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
epochal psychosis U روان پریشی سنین انتقالی
net tax revenue U مالیات منهای پرداختهای انتقالی
Hypnagogia U تجربه حالت انتقالی از بیداری تا خواب
vortex flow U جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
foundered U ریخته گر
founder U ریخته گر
disorganized U در هم ریخته
foundry man U ریخته گر
hot topping U ریخته گی
brass founder U ریخته گر
besprent U ریخته
metal founder U ریخته گر
cast copper U مس ریخته گی
foundering U ریخته گر
founders U ریخته گر
moulder U ریخته گر
casting U ریخته گی
caster U ریخته گر
investment castings U ریخته گی بسته
cast crystal U بلور ریخته
investment foundry U ریخته گی بسته
group casting U ریخته گری
chuted concrete U بتن ریخته گی
castellated nut U مهره ریخته گی
iron foundry U ریخته گی اهن
precast U پیش ریخته
cast steel U فولاد ریخته گی
cast glass U شیشه ریخته گی
cast metal U فلز ریخته گی
sheet asphalt U اسفالت ریخته
cast concrete U بتن ریخته گی
found U ریخته گری
casting U ریخته گری
foundry U ریخته گری
founding U ریخته گری
wild and woolly U درهم ریخته
foundries U ریخته گری
founds U ریخته گری
casting U قطعه ریخته گی
skins U پوسته ریخته گی
skinning U پوسته ریخته گی
molten U ریخته ریختگی
skinned U پوسته ریخته گی
skin U پوسته ریخته گی
potted U در کوزه ریخته
moulding U ریخته گری
fusion casting U ریخته گری ذوبی
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
ingot casting U ریخته گری شمش
group teaming U ریخته گری گروهی
group casting U ریخته گری گروهی
injection molding U ریخته گری تزریقی
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
iron casting U ریخته گری اهن
steel foundry U ریخته گری فولاد
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
press casting U ریخته گری فشاری
precision casting U ریخته گری دقیق
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
mold U قالب ریخته گری
mis run casting U ریخته گری غلط
metal foundry U ریخته گری فلزات
sand casting U ریخته گری ماسهای
metal casting U ریخته گری فلز
machinery castings U ریخته گری ماشینی
loam castings U ریخته گری شنی
jakes U اشغال درهم ریخته
pouring cup U قاشق ریخته گری
shell casting U ریخته گری پوستهای
foundry practice U تکنیک ریخته گری
cast steel U فولاد ریخته گری
molded U قالب ریخته گری
forges U ریخته گری فلز
forge U ریخته گری فلز
littered U زایمان ریخته وپاشیده
pigs U اهن تازه ریخته
pigs U قالب ریخته گری
pig U اهن تازه ریخته
pig U قالب ریخته گری
trumpeting U قیف ریخته گری
core sand U ماسه ریخته گری
plaster cast U ریخته گری گچی
plaster casts U ریخته گری گچی
cast molding U قالبگیری ریخته گری
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
art casting U ریخته گری صنعتی
chuted concrete U بتن ریخته شده
composite casting U ریخته گری مرکب
compression molding U ریخته گری فشاری
debris U اشغال روی هم ریخته
trumpeted U قیف ریخته گری
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
molds U قالب ریخته گری
mould U قالب ریخته گری
moulded U قالب ریخته گری
moulds U قالب ریخته گری
foundry cupola U کوپول ریخته گری
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
foundry pit U چاله ریخته گری
ejecta U مواد بیرون ریخته
foundry pit U جهنم ریخته گری
litter U زایمان ریخته وپاشیده
trumpet U قیف ریخته گری
litters U زایمان ریخته وپاشیده
direct casting U ریخته گری مستقیم
down hill casting U ریخته گری مستقیم
littering U زایمان ریخته وپاشیده
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
green concrete U بتن تازه ریخته شده
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
centrifugal casting process U فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
bullybeef U گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com