Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diet
U
رژیم غذایی
dieted
U
رژیم غذایی
dieting
U
رژیم غذایی
diets
U
رژیم غذایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dietary
U
مربوط به رژیم غذایی
dietetic
U
وابسته به رژیم غذایی
dietetics
U
فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
Other Matches
operating conditions
U
رژیم
regime
U
رژیم
operating condition
U
رژیم
regimes
U
رژیم
rTgimes
U
رژیم
saturation state
U
رژیم اشباع
diet
U
رژیم گرفتن
dieted
U
رژیم گرفتن
ratings
U
رژیم اسمی
rating
U
رژیم اسمی
dieting
U
رژیم گرفتن
diets
U
رژیم گرفتن
food program
U
رژیم تغذیه
residual current state
U
رژیم جریان مانده
capitalism
U
رژیم سرمایه داری
sovietization
U
انطباق با رژیم شوروی
space charge limited current state
U
رژیم بار پیرامونی
royalism
U
طرفداری از رژیم سلطنتی
monarchy
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchies
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
sovietize
U
مطابق رژیم شوروی کردن
totalitarianism
U
رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
totalism
U
رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
stagnation thesis
U
تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
opportunism
U
به سرعت بر حسب اوضاع سیاسی یا تغییر رژیم وزمامدار
alimentary
U
غذایی
alimental
U
غذایی
trophic
U
غذایی
dietetical
U
غذایی
mess
U
هم غذایی
messes
U
هم غذایی
food preference
U
پسند غذایی
food perference
U
رجحان غذایی
food packet
U
بسته غذایی
food industries
U
صنایع غذایی
food dtufe stuff
U
ماده غذایی
food deprivation
U
محرومیت غذایی
food pyramid
U
هرم غذایی
food web
U
شبکه غذایی
lymph
U
شیره غذایی
nutritiveness
U
خاصیت غذایی
food program
U
برنامه غذایی
ration
U
جیره غذایی
dieting
U
برنامه غذایی
dieted
U
برنامه غذایی
rationed
U
جیره غذایی
diet
U
برنامه غذایی
foodstuff
U
ماده غذایی
food poisoning
U
مسمویت غذایی
foodstuffs
U
ماده غذایی
rations
U
جیره غذایی
diets
U
برنامه غذایی
regimen
U
پرهیز غذایی
regimens
U
پرهیز غذایی
food chain
U
زنجیره غذایی
food chains
U
زنجیره غذایی
Adulterated foodstuff.
U
مواد غذایی تقلبی
dailgy food allowance
U
جیره غذایی روزانه
provision room
U
انبار مواد غذایی
dietetics
U
برنامه ریزی غذایی
grazing food chain
U
زنجیره غذایی چرندگان
macronutrient
U
عنصر غذایی پر مصرف
micronutrient
U
عنصر غذایی کم مصرف
botulism
U
مسمومیت غذایی حاد
annual food plan
U
برنامه غذایی سالیانه
table of food equivalents
U
جدول ارزش جیره غذایی
sitology
U
علم تغذیه ورژیم غذایی
stirabout
U
غذایی شبیه اش جو جنب وجوش
nutrient
U
ماده مقوی از لحاظ غذایی
ration factor
U
ضریب اماد جیره غذایی
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
nutrients
U
ماده مقوی از لحاظ غذایی
master menu
U
برنامه غذایی اصلی یکان
to have the munchies for something
U
یکدفعه هوس چیزی
[غذایی]
را کردن
I musn't eat food containing ...
من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
convenience food
U
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
convenience foods
U
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
cure meat
U
نمک سود کردن مواد غذایی
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
self digestion
U
جذب خود بخود مواد غذایی
commissary store annex
U
شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
malnutrition
U
تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
master menu
U
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
ration credit
U
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
packed lunch
غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
commissary
U
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissaries
U
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
k ration
U
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
U
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
cereal
U
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereals
U
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
fudge
U
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudged
U
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudges
U
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudging
U
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
agrobiology
U
مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
brunches
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunch
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com