Perdic | روی هم قرارگرفته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 23 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	imbricate U	روی هم قرارگرفته

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	set U	قرارگرفته
	sets U	قرارگرفته
	setting up U	قرارگرفته
	spotlight U	شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
	spotlighted U	شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
	spotlighting U	شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
	spotlights U	شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
	henpecked U	زیرنفوذزن قرارگرفته
	abeam U	یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
	burner compartment U	قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
	commutator U	سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
	crocus cloth U	پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
	fiscal station U	قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
	freeboard deck U	عرشهای که در زیران ساختمانهای غیر قابل نفوذ اب قرارگرفته
	girt U	تیری که بین دو ستون بطورافقی قرارگرفته و روی ان دیوار تیغهای بنا میگردد
	high tailed aircraft U	هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
	located inside U	در درون قرارگرفته
	low mid wing U	بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
	post tensioning U	پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
	radialengine U	موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
	well handled U	بطرز خوبی مورد عمل قرارگرفته
	wet filter U	فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy