English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prostrate U روی زمین خوابیده دمر خوابیده
prostrated U روی زمین خوابیده دمر خوابیده
prostrates U روی زمین خوابیده دمر خوابیده
prostrating U روی زمین خوابیده دمر خوابیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
procumbent U خوابیده روی زمین
Other Matches
boriontal retort tar U قطران کورههای خوابیده قطران قرعهای خوابیده
torpid U خوابیده
resting U خوابیده
asleep U خوابیده
sleeper U خوابیده
somniloquy or quence U خوابیده
sleepers U خوابیده
sleep walker U خوابیده رو
dormant U خوابیده
at roost U خوابیده
recumbent U خوابیده
face up U خوابیده به پشت
landscape orientation U شکل خوابیده
somniloquist U خوابیده سخنگو
flatways U تخت خوابیده
sleep walker U خوابیده شب روان
decumbent U در بستر خوابیده
flatwise U تخت خوابیده
slipshod U پاشنه خوابیده
sleep walking U خوابیده گردی
to lie dormant U خوابیده بودن
italic U حروف خوابیده
nothing doing U کار خوابیده است
horizontal loom U دار خوابیده [قالی]
facedown U روی شکم خوابیده
interbedded U خوابیده در میان چینه ها
italiacize U با حروف خوابیده نوشتن
Things are very slack (quiet) at the moment. U فعلا" که کارها خوابیده
accumbent U تکیه دار خوابیده
bowsprit position U موقعیت دکل خوابیده
The clock has stopped. U ساعت دیواری خوابیده است
sleep walking U خوابیده روی انتقال نومی
italicize U با حروف یکبری یا خوابیده نوشتن
rosulate U روی هم خوابیده دارای گلهای اویزان
flat U درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
flattest U درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
pullovers U پرس سینه بحالت خوابیده روی نیکت
pullover U پرس سینه بحالت خوابیده روی نیکت
cold pig U اب سردی که روی ادم خوابیده میریزند تابیدارشود
It is a camel that kneels at every mans door . <proverb> U آین شترى است که در خانه همه کس خوابیده است .
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
geodetically U زمین
lackland U بی زمین
land n U زمین
ground surface U کف زمین
soil U زمین
soils U زمین
soiling U زمین
earth U زمین
tellus U زمین
earths U زمین
ground line U خط زمین
acres U زمین
acre U زمین
earthing U زمین
grass roots U کف زمین
norland U زمین
grazed U زمین
grazes U زمین
land U زمین
rooter U زمین کن
extra terrestrial U زمین
graze U زمین
floors U کف زمین
floor U کف زمین
terrain U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
real estate U زمین
cinder tracks U زمین دو
domains U زمین
cinder track U زمین دو
domain U زمین
aerospace U جو زمین
ground U : زمین
ground U کف زمین
floored U کف زمین
globe U زمین
globes U زمین
this earthly round U زمین
field U زمین
ground U زمین
floor U کف زمین
fields U زمین
fielded U زمین
geochemistry U زمین شیمی
field of play U زمین بازی
geodesy U زمین سنجی
flat ground U زمین تخت
floor U محدوده زمین
foreland U زمین جلوامده
flat ground U زمین مسطح
floored U محدوده زمین
feature line U خط عوارض زمین
field hockey U زمین هاکی
geological U زمین شناختی
geological U زمین شناسی
geology U زمین شناسی
earthwards U بطرف زمین
elevated ground U زمین بلند
ended U زمین حریف
emblements U محصول زمین
emblements U حاصل زمین
ends U زمین حریف
savanna U زمین هموار
crusts U پوسته زمین
crust U پوسته زمین
floors U محدوده زمین
landfall U ریزش زمین
geoisotherm U همدمای زمین
geotaxis U زمین گرایی
geotropism U زمین گرایی
glebe U زمین وقف
glebe U زمین خاک
graben U فرو زمین
greenside U در مجاورت زمین
gridiron U زمین فوتبال
uplands U زمین کوهستانی
gridition U زمین فوتبال
uplands U زمین بلند
upland U زمین کوهستانی
ground conection U اتصال زمین
ground cushion U بالشتک زمین
ground detector U تستر زمین
ground detector U اشکارساز زمین
geostrategy U زمین شناسی
geosphere U زمین سپهر
borderland U زمین سرحدی
paralysis U زمین گیری
speculation U زمین خواری
geoid U زمین وار
geoid U زمین دیسه
soccer field U زمین فوتبال
end U زمین حریف
bogs U زمین باطلاقی
bog U زمین باطلاقی
lairds U صاحب زمین
laird U صاحب زمین
isogeotherm U همدمای زمین
geolatry U زمین پرستی
borderlands U زمین سرحدی
geotherm U همدمای زمین
above the earth U در روی زمین
alkaline earth U زمین قلیایی
artificial ground U زمین مصنوعی
auger U زمین سوراخ کن
cricket field U زمین کریکت
axis of earth U محور زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com