Perdic | رویش زگیل مانند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	cockle U	رویش زگیل مانند
	cockles U	رویش زگیل مانند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	warty U	زگیل مانند
	sarcoid U	زگیل یا جوش گوشتی رویش گوشتی
	tubers U	سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
	tuber U	سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
	warts U	زگیل دار شدن زگیل پیدا کردن
	wart U	زگیل دار شدن زگیل پیدا کردن
	shoots U	رویش انشعابی رویش شاخه
	shoot U	رویش انشعابی رویش شاخه
	verruca U	زگیل
	verrucous U	زگیل
	verrucas U	زگیل
	warts U	زگیل
	tubers U	زگیل
	tuber U	زگیل
	verrucose U	زگیل
	condyloma U	زگیل
	tubercle U	زگیل
	wart U	زگیل
	verrucas U	زگیل گوشتی
	acrochordon U	زگیل دار
	verruca U	زگیل گوشتی
	warty U	زگیل دار
	warty U	دارای زگیل
	acrochordon U	زگیل پهن کوچک
	verrucous U	برامده دارای زگیل
	verrucose U	برامده دارای زگیل
	acrochordon U	دارای زگیل اویزان
	germination U	رویش
	extroversion U	رویش برونی
	orthotropism U	رویش عمودی
	gigas U	رویش بلند تر
	growing point U	نقطه رویش
	ingrowth U	رویش درونی
	intergrowth U	رویش توام
	mushroom growth U	رویش تند
	ovular growth U	رویش تخمک
	excrescency U	رویش ناهنجارنسوج
	excrescence U	رویش ناهنجار
	excrescences U	رویش ناهنجار
	vegetive U	رویش کننده
	antiplant agent U	عامل ضد رویش گیاهان
	extroverts U	دارای رویش برونی
	vegetative U	روینده رویش کننده
	germinative U	وابسته به رویش تخم
	She is on familiar (intimate) terms with me. U	با من رویش باز است
	pubescence U	رویش مو درپشت زهار
	herbicides U	مواد ضد رویش گیاه
	extrovert U	دارای رویش برونی
	herbicide U	مواد ضد رویش گیاه
	endomorphism U	رویش از روپوست درون دگرگونی
	endomorphy U	رویش از روپوست درون دگرگونی
	his face is p with small pox U	رویش ازابله پرازچاله است
	hyperostosis U	رویش غیر طبیعی استخوان
	You can take it to the bank. <idiom> U	میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
	You can bank on it! <idiom> U	میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
	monomorphic or phous U	دارای یک شکل ثابت در همه مدت رویش
	unipotent U	دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
	I cannot look him in the face again.	دیگر نمی توانم تو رویش نگاه کنم.
	bushbaby U	گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
	bushbabies U	گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
	prolotherapy U	اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
	fossiliferous U	فسیل مانند سنگواره مانند
	lamellate U	لایه مانند ورقه مانند
	micronucleus U	یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
	palimpsest U	نسخه خطی یا دست نوشتهای که نوشتهء روی ان پاک شده و دوباره رویش نوشته باشند
	ontogeny U	رشد شناسی تاریخچه رشد و رویش موجودات
	adjustable wheel U	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
	hotbeds U	بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
	hotbed U	بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
	hyprostosis U	رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
	beta software U	نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
	in plant U	درحال رویش درحال رشد
	unapproachable U	بی مانند
	etc U	و مانند آن
	frothy U	کف مانند
	tough U	پی مانند
	tougher U	پی مانند
	toughest U	پی مانند
	similar U	مانند
	impish U	جن مانند
	reedy U	نی مانند
	reediest U	نی مانند
	reedier U	نی مانند
	unprecedentedly U	بی مانند
	unprecedented U	بی مانند
	inimitable U	بی مانند
	incomparable U	بی مانند
	feathery U	پر مانند
	blotchy U	لک مانند
	womanlike U	زن مانند
	without an e. U	بی مانند
	fulidal U	اب مانند
	tendinous U	بی مانند
	simulant U	مانند
	goatish U	بز مانند
	similiar U	مانند
	gypsiferous U	گچ مانند
	analogous U	مانند
	plumose U	پر مانند
	pipelike U	نی مانند
	inapproachable U	بی مانند
	plumelike U	پر مانند
	penniform U	پر مانند
	lambdoid U	مانند
	liplike U	لب مانند
	mammilary U	مانند
	mammilliform U	مانند
	fluty U	نی مانند
	floriform U	گل مانند
	filiform U	نخ مانند
	after the example of U	مانند
	and so on U	و مانند ان
	analog U	مانند
	anthoid U	گل مانند
	vide U	مانند
	aquiform U	اب مانند
	argillaceous U	گل مانند
	argillaceous U	رس مانند
	arundinaceous U	نی مانند
	capillaceous U	مانند نخ
	capitate U	مانند سر
	encephaloid U	مخ مانند
	unequaled U	بی مانند
	etcetera U	و مانند ان
	thready U	نخ مانند
	threadlike U	نخ مانند
	myrtle formed U	اس مانند
	analogues U	مانند
	castellated U	دژ مانند
	nearest U	مانند
	as U	مانند
	foggiest U	مانند مه
	foggy U	مانند مه
	uniquely U	بی مانند
	icily U	یخ مانند
	unique U	بی مانند
	string U	نخ مانند
	analogue U	مانند
	nearing U	مانند
	nears U	مانند
	foggier U	مانند مه
	neared U	مانند
	unparalleled U	بی مانند
	nearer U	مانند
	near- U	مانند
	near U	مانند
	unequalled U	بی مانند
	herbescent U	گیاه مانند
	ghostlike U	شبح مانند
	hamiform U	قلاب مانند
	godlike U	خدا مانند
	ghostlike U	روح مانند
	herblike U	گیاه مانند
	plantlike U	گیاه مانند
	herby U	مانند بوته
	dreamlike U	خواب مانند
	hyaline U	شیشه مانند
	in his own similitude U	مانند خودش
	graminaceous U	علف مانند
	haemoid U	خون مانند
	myrrhic U	مانند مرمکی
	grasslike U	علف مانند
	graniform U	دانه مانند
	granuliform U	دانه مانند
	granitic U	خارا مانند
	ghosty U	شبح مانند
	gladiate U	شمشیر مانند
	gummiferous U	صمغ مانند
	giantlike U	غول مانند
	guttiform U	قطره مانند
	ghosty U	روح مانند
	haematoid U	خون مانند
	willowy U	بید مانند
	inimitably U	بطوربی مانند
	insectile U	حشره مانند
	mastoid U	پستان مانند
	mercurous U	جیوه مانند
	metalliform U	فلز مانند
	metalloid U	فلز مانند
	mitral U	مانند تاج
	mummiform U	مومبا مانند
	muscoid U	خزه مانند
	fruity U	میوه مانند
	myrrhy U	مانند مرمکی
	fruitiest U	میوه مانند
	nebulose U	ابر مانند
	negroid U	زنگی مانند
	nephroid U	گرده مانند
	niveous U	برف مانند
	nummary U	سکه مانند
	mattery U	ماده مانند
	manlike U	مرد مانند
	januslike U	جانوس مانند
	ke lighning U	مانند برق
	lamblike U	بره مانند
	lamblkin U	بره مانند
	lactescent U	شیر مانند
	lam dacism U	مانند لام
	lanceolate U	نیشتر مانند
	lateritious U	اجر مانند