English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ovular growth U رویش تخمک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shoot U رویش انشعابی رویش شاخه
shoots U رویش انشعابی رویش شاخه
ova U تخمک ها
ovule U تخمک
seed bud U تخمک
egg U تخمک
ovum U تخمک
ovulations U تخمک گذاری ها
ovular U وابسته به تخمک
oogenesis U رشد تخمک
secundine U مشیمه تخمک
ovulation U تخمک گذاری
ovulates U تخمک دادن
ovulating U تخمک دادن
ovulated U تخمک دادن
ovulate U تخمک دادن
ovum U سلول نطفه ماده تخمک
ovulated U تخمک گذاردن تولید اوول کردن
ovulates U تخمک گذاردن تولید اوول کردن
ovulate U تخمک گذاردن تولید اوول کردن
ovulating U تخمک گذاردن تولید اوول کردن
germination U رویش
orthotropism U رویش عمودی
mushroom growth U رویش تند
gigas U رویش بلند تر
extroversion U رویش برونی
intergrowth U رویش توام
growing point U نقطه رویش
ingrowth U رویش درونی
excrescence U رویش ناهنجار
excrescency U رویش ناهنجارنسوج
vegetive U رویش کننده
excrescences U رویش ناهنجار
She is on familiar (intimate) terms with me. U با من رویش باز است
herbicides U مواد ضد رویش گیاه
pubescence U رویش مو درپشت زهار
herbicide U مواد ضد رویش گیاه
extrovert U دارای رویش برونی
cockle U رویش زگیل مانند
vegetative U روینده رویش کننده
antiplant agent U عامل ضد رویش گیاهان
cockles U رویش زگیل مانند
germinative U وابسته به رویش تخم
extroverts U دارای رویش برونی
his face is p with small pox U رویش ازابله پرازچاله است
endomorphism U رویش از روپوست درون دگرگونی
endomorphy U رویش از روپوست درون دگرگونی
hyperostosis U رویش غیر طبیعی استخوان
You can take it to the bank. <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
You can bank on it! <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
unipotent U دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
monomorphic or phous U دارای یک شکل ثابت در همه مدت رویش
I cannot look him in the face again. دیگر نمی توانم تو رویش نگاه کنم.
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
micronucleus U یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
orthotropous U دارای تخمک راست راست اسه
palimpsest U نسخه خطی یا دست نوشتهای که نوشتهء روی ان پاک شده و دوباره رویش نوشته باشند
ontogeny U رشد شناسی تاریخچه رشد و رویش موجودات
sarcoid U زگیل یا جوش گوشتی رویش گوشتی
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
in plant U درحال رویش درحال رشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com