Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
grease
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greased
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greasing
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lubricant
U
روغن یا گریس
lubricants
U
روغن یا گریس
chassis grease
U
روغن گریس
oil bath lubrication
U
روغنکاری حمام روغن
grease
U
روغن چربی
greasing
U
روغن چربی
greased
U
روغن چربی
mist lubrication
U
روغنکاری پاششی روغنکاری چکانشی روغنکاری چکهای
greasily
U
به شکل روغن یا چربی
lipoma
U
تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble
U
قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
degreasing
U
پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
fats
U
چربی چربی دار
fattest
U
چربی چربی دار
fat
U
چربی چربی دار
fatter
U
چربی چربی دار
oil dent
U
شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
oils
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oil
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
lubricating oils
U
گریس
grease
U
گریس
greased
U
گریس
greasing
U
گریس
emulsifiable grease
U
گریس
nipple
U
گریس خور
grease pot
U
فرف گریس
zerk fitting
U
گریس خور
nipples
U
گریس خور
oil nipple
U
گریس خور
lubricating nipple
U
گریس خور
grease nipple
U
گریس خور
oiler
U
گریس کار
grease cup
U
گریس خور
lubrication
U
گریس زنی
air cooled oil cooler
U
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
cutting oil
U
روغن سردکننده روغن برش
creosote
U
روغن قیر روغن قطران
oil can
U
حلب روغن , روغن دان
creosoted
U
روغن قیر روغن قطران
creosotes
U
روغن قیر روغن قطران
creosoting
U
روغن قیر روغن قطران
oil lubrication
U
روغنکاری
lubrication
U
روغنکاری
grease injector
U
تزریق کننده گریس
conical head lubricating nipple
U
گریس خور مخروطی
degrease
U
پاک کردن گریس
hand lever operated grease gun
U
تلمبه دستی گریس
transmission grease
U
گریس جعبه دنده
flood lubrication
U
روغنکاری سیلابی
oils
U
روغنکاری کردن
oiling
U
روغنکاری کردن
lubrication order
U
دستور روغنکاری
lubricates
U
روغنکاری کردن
lubrication technology
U
تکنیک روغنکاری
gas lubrication
U
روغنکاری گردی
lubricating
U
روغنکاری کردن
oil
U
روغنکاری کردن
circulation oiling
U
روغنکاری گردشی
centralized lubrication
U
روغنکاری متمرکز
lubricated
U
روغنکاری کردن
splash lubrication
U
روغنکاری تزریقی
oil splash lubrication
U
روغنکاری تزریقی
flood oiling
U
روغنکاری گردشی
drip oil lubrication
U
روغنکاری قطرهای
gravity lubrication
U
روغنکاری سقوطی
one shot lubrication
U
روغنکاری گروهی
lubricate
U
روغنکاری کردن
degreasing
U
از بین بردن یا برداشتن گریس
high pressure lubrication
U
روغنکاری فشار قوی
centrifugal lubrication
U
روغنکاری گریز از مرکز
forced flood lubrication
U
روغنکاری تحت فشار
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
oil circulating lubrication
U
روغنکاری نوع گردشی
centralized oil shot system
U
روغنکاری متمرکز فشاری
pressure lubrication
U
دستگاه روغنکاری فشاری
force feed circulation oiling
U
روغنکاری گردشی تحت فشار
oil shot system
U
سیستم روغنکاری تحت فشار
drum type lubricating pump
U
پمپ روغنکاری نوع غلطکی
skid pad
U
محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
greasy
U
چربی
oil
U
چربی
creaminess
U
چربی
oils
U
چربی
meagre
U
بی چربی
adiposeness or diposity
U
چربی
fattest
U
چربی
fatless
U
بی چربی
oiling
U
چربی
greased
U
چربی
fat
U
چربی
meager
U
بی چربی
lipide
U
چربی
myelin
U
چربی پی
lipid
U
چربی
fatness
U
چربی
fatter
U
چربی
fats
U
چربی
thins
U
کم چربی
thinnest
U
کم چربی
thinners
U
کم چربی
thinned
U
کم چربی
grease
U
چربی
greasing
U
چربی
greasily
U
با چربی
greasiness
U
چربی
lubricous
U
چربی
oiliness
U
چربی
thin
U
کم چربی
lipophilic
U
چربی گرای
comedo
U
چربی دانه
lipuria
U
چربی در پیشاب
leather head
U
چربی دانه
lipophilic
U
چربی دوست
lipotropic
U
چربی سوز
adipocere
U
چربی لاش
adipose tissue
U
بافت چربی
vegtable fat
U
چربی گیاهی
adipic
U
وابسته به چربی
wool fat
U
چربی پشم
aliphatic
U
چربی دار
wool grease
U
چربی پشم
blackheads
U
چربی دانه
casein
U
پنیر بی چربی
fattiness
U
خاصیت چربی
blackhead
U
چربی دانه
animal fat
U
چربی حیوانی
whipping cream
U
خامهی پر چربی
grease trap
U
چربی گیر
grease trap
U
بازیابی چربی
sebaceous
U
چربی دار
skim milk
U
شیر بی چربی
degreasing
U
اب کردن چربی
flense
U
چربی گرفتن از
suint
U
چربی پشم
fatty
U
چربی مانند
lipoid
U
شبه چربی
lipomatous
U
چربی مانند
lard
U
چربی خوک
fat is insoluble in water
U
چربی در اب حل نمیشود
adipose tissue
U
چربی حیوانی پیه
lubricity
U
شهوانی بودن چربی
emulsions
U
ذرات چربی دراب
emulsion
U
ذرات چربی دراب
saturated fats
U
چربی اشباع شده
saturated fat
U
چربی اشباع شده
emulsioned
U
ذرات چربی دراب
emulsioning
U
ذرات چربی دراب
blobber
U
چربی یاپیه نهنگ
lipolysis
U
تجزیه وتحلیل چربی
fatback
U
چربی پشت خوک
unsaturated fat
U
چربی اشباع نشده
lard
U
گوشت خوک چربی زدن
poly unsaturated fat
U
پلی چربی اشباع نشده
blubbering
U
چربی اوردن هایهای گریستن
blubbered
U
چربی اوردن هایهای گریستن
blubber
U
چربی اوردن هایهای گریستن
butyrometer
U
الت سنجش چربی شیر
blubbers
U
چربی اوردن هایهای گریستن
lanoloin
U
چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
I clinched a lucrative deal.
U
معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
pate de foie gras
U
خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
lardoon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
lardon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
lipoprotein
U
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
blubbers
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbering
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbered
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
suet
U
چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
lactoscope
U
شیرازما اسباب ازمایش پاکی یا چربی شیر
blubber
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
myelin sheath
U
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
lipotropic
U
موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
lipide
U
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipid
U
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
seem
U
نمودن
dost
U
نمودن
abstract
U
نمودن
seemed
U
نمودن
showŠetc
U
نمودن
seems
U
نمودن
dont
U
نمودن
to gain any ones ear
U
نمودن
animadvert
U
نمودن
abstracting
U
نمودن
abstracts
U
نمودن
animalize
U
نمودن
shows
U
نمودن
showed
U
نمودن
show
U
نمودن
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
U
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
glycogenesis
U
تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
pope's eye
U
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
arraign
U
احضار نمودن
assimilatc
U
مقایسه نمودن
abating
U
رفع نمودن
indorsation
U
تصویب نمودن
instal
U
منصوب نمودن
affixing
U
اضافه نمودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com