Perdic | روغنکاری گردشی تحت فشار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	force feed circulation oiling U	روغنکاری گردشی تحت فشار

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	flood oiling U	روغنکاری گردشی
	circulation oiling U	روغنکاری گردشی
	oil circulating lubrication U	روغنکاری نوع گردشی
	high pressure lubrication U	روغنکاری فشار قوی
	forced flood lubrication U	روغنکاری تحت فشار
	oil shot system U	سیستم روغنکاری تحت فشار
	mist lubrication U	روغنکاری پاششی روغنکاری چکانشی روغنکاری چکهای
	ambulatory U	گردشی
	cyclical U	گردشی
	circulatory U	گردشی
	rotatory U	گردشی
	peristrephic U	گردشی
	flow diagram U	نمودار گردشی
	autorotation U	خود گردشی
	rotary drill U	گمانه زن گردشی
	circulating storage U	انباره گردشی
	round robin U	نوبت گردشی
	circular motion U	حرکت گردشی
	flowchart symbol U	نماد نمودار گردشی
	flowchart U	نمودار گردشی روندنمایی
	immovable feast U	جشن یا عیدبی گردشی
	deambulatory U	[راهرو یا گردشی در صدر کلیسا]
	oil lubrication U	روغنکاری
	lubrication U	روغنکاری
	one shot lubrication U	روغنکاری گروهی
	oil U	روغنکاری کردن
	oil splash lubrication U	روغنکاری تزریقی
	oiling U	روغنکاری کردن
	oils U	روغنکاری کردن
	lubricates U	روغنکاری کردن
	lubricate U	روغنکاری کردن
	lubricated U	روغنکاری کردن
	lubrication order U	دستور روغنکاری
	lubricating U	روغنکاری کردن
	lubrication technology U	تکنیک روغنکاری
	splash lubrication U	روغنکاری تزریقی
	flood lubrication U	روغنکاری سیلابی
	gas lubrication U	روغنکاری گردی
	gravity lubrication U	روغنکاری سقوطی
	drip oil lubrication U	روغنکاری قطرهای
	centralized lubrication U	روغنکاری متمرکز
	centrifugal lubrication U	روغنکاری گریز از مرکز
	oil bath lubrication U	روغنکاری حمام روغن
	mobile lubricating equipment U	تجهیزات روغنکاری متحرک
	pressure lubrication U	دستگاه روغنکاری فشاری
	centralized oil shot system U	روغنکاری متمرکز فشاری
	drum type lubricating pump U	پمپ روغنکاری نوع غلطکی
	cabin pressure U	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
	pressurized cabin U	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
	compensating relief valve U	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
	greased U	روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
	grease U	روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
	skid pad U	محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
	greasing U	روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	vegetable oil U	روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
	cabin pressurization safety valve U	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
	compressor pressure ratio U	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
	isopiestic U	دارای فشار یکسان خط هم فشار
	low head plant U	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	energy absorber U	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
	high voltage transformer U	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
	impluse level U	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	clear one's ears U	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
	low voltage distribution system U	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
	hypobaric U	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
	pressor U	فشار زا
	pressures U	فشار
	pressured U	فشار
	pressure U	فشار
	pressuring U	فشار
	atmospheric pressure U	فشار جو
	fantod U	فشار
	hydraulic pressure U	فشار اب
	low pressure U	فشار کم
	thrust U	فشار
	thrusting U	فشار
	line of thrust U	خط فشار
	thrusts U	فشار
	isobare U	هم فشار
	weight U	فشار
	pressing U	فشار
	back iron U	بن فشار
	isopiestic U	هم فشار
	bunt U	فشار با سر
	distraint U	فشار
	barometric pressure U	فشار جو
	back pressure U	پی فشار
	ice push U	فشار یخ
	stroked U	فشار با پا
	strokes U	فشار با پا
	zip U	فشار
	stroking U	فشار با پا
	atmosphere U	فشار جو
	atmospheres U	فشار جو
	water pressure U	فشار اب
	impact U	فشار
	impacts U	فشار
	stresses U	فشار
	presses U	فشار
	compression U	فشار
	zipped U	فشار
	total pressure U	فشار کل
	strains U	فشار
	constraint U	فشار
	strain U	فشار
	stress U	فشار
	violence U	فشار
	stressing U	فشار
	zips U	فشار
	zipping U	فشار
	stroke U	فشار با پا
	tensions U	فشار
	pressure curve U	خم فشار
	pushes U	فشار
	tension U	فشار
	sense of pressure U	حس فشار
	pressure sense U	حس فشار
	growing pains U	فشار
	brunt U	فشار
	press U	فشار
	isobar U	هم فشار
	exertion U	فشار
	isobar U	تک فشار
	pressure vessel U	فشار
	isobars U	تک فشار
	exertions U	فشار
	push U	فشار
	isobars U	هم فشار
	pushed U	فشار
	eyestrain U	فشار باصره
	group pressure U	فشار گروهی
	external pressure U	فشار برونی
	high pressure area U	منطقه پر فشار
	The pressure of the atmosphere U	فشار جو ؟( اتمسفر )
	head loss U	افت فشار
	vapour pressure U	فشار بخار اب
	hydraulic pressure U	فشار هیدرولیکی
	high pressure U	فشار زیاد
	high potential U	فشار قوی
	high tension U	فشار قوی
	forced draft U	هوای با فشار
	gage pressure U	فشار گیج
	high pressure line U	خط فشار قوی
	gage pressure U	فشار مانومتری
	high tension line U	خط فشار قوی
	gossypium U	داروی فشار
	high voltage line U	خط فشار قوی
	flux density U	تراکم فشار
	high tension magneto U	مگنت پر فشار
	center of pressure U	مرکز فشار
	hydraulic pressure test U	ازمایش فشار اب
	compressive stress U	فشار تراکمی
	confined water U	سفره اب با فشار
	constant pressure U	فشار ثابت
	contact pressure U	فشار تماسی
	contact pressure U	فشار تماس
	cost push U	فشار قیمت
	cost push U	فشار هزینه
	critical pressure U	فشار بحرانی
	cold water test pressure U	ازمایش فشار اب
	ciderpress U	میوه فشار
	central head U	فشار مرکزی
	pressure of time U	فشار زمانی
	time pressure U	فشار زمانی
	centre of pressure U	مرکز فشار
	carebaria U	احساس فشار در سر
	ciderpress U	سیب فشار
	deflationary pressure U	فشار انقباضی
	deflationary pressure U	فشار ضدتورمی
	diastolic pressure U	فشار دیاستولی
	earth pressure U	فشار خاک
	economic pressure U	فشار اقتصادی
	edge pressure U	فشار لبه
	effective pressure U	فشار موثر
	electric tension U	فشار الکتریکی
	end thrust U	فشار محوری
	equilibrium pressure U	فشار تعادلی
	equilibrium vapor pressure U	فشار به حد تعادل
	excess pressure U	فشار اضافی
	dynamic pressure U	فشار پویا
	dynamic pressure U	فشار دینامیکی
	diffraction loading U	منتجه فشار
	direct pressure U	فشار مستقیم
	discharge pressure U	فشار تخلیه
	drag loading U	فشار کششی
	drag mark U	محل فشار
	external pressure U	فشار خارجی
	manifold pressure U	فشار گازگاه
	social pressure U	فشار اجتماعی
	osmotic pressure U	فشار اسمزی
	overpressure U	فشار بیش از حد
	overvoltage U	فشار زیاد
	overvoltage U	ازدیاد فشار
	partial pressure U	فشار جزئی
	partial pressure U	فشار جزیی
	piezometry U	فشار سنجی