Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Nassau
U
روش شرط بندی در بازی غیررسمی گلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
off hand game
U
بازی غیررسمی
sand lot
U
بازی غیررسمی
choose up game
U
بازی غیررسمی
choose up
U
یارگیری در بازی غیررسمی
mulligan
U
ضربه ازاد در بازی غیررسمی گلف
shinny
U
نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
To play for love .
U
عشقی بازی کردن ( بدون شرط بندی پولی )
played
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
plays
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
playing
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
play
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
inofficial
U
غیررسمی
extrajudicial
U
غیررسمی
informal
U
غیررسمی
de facto
U
غیررسمی
scrambles tournament
U
مسابقههای غیررسمی
informal education
U
اموزش غیررسمی
informal test
U
ازمون غیررسمی
informally
U
بطور غیررسمی
free-and-easy
U
غیررسمی غیرجدی
informal design review
U
مرور غیررسمی طرح
accords
U
پیمان غیررسمی بین المللی
courtesy runner
U
بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
accorded
U
پیمان غیررسمی بین المللی
kaffeeklatsch
U
صحبت دوستانه یامذاکرات غیررسمی
accord
U
پیمان غیررسمی بین المللی
table talk
U
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
post card
U
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
pope young round
U
مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification
U
طبقه بندی رده بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
round robin (tournament or contest)
<idiom>
U
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
U
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
slackness
U
بازی
gaming
U
بازی
playing
U
بازی
solitaires
U
تک بازی
plays
U
بازی
solitaire
U
تک بازی
play
U
بازی
partie
U
بازی
patulousness
U
بازی
clearance
U
بازی
actions
U
بازی
fun
U
بازی
action
U
بازی
played
U
بازی
falconine
U
بازی
plain dealing
U
بازی
sportiveŠetc
U
بازی کن
game
U
بازی
basics
U
بازی
basic
U
بازی
home
U
بازی
openness
U
بازی
homes
U
بازی
hopscotch
U
بازی لی لی
grey hound
U
سگ بازی
dibasic
U
دو بازی
watermanship
U
اب بازی
pantomime
U
لال بازی
monkey business
U
کچلک بازی
pantomimes
U
لال بازی
middle game
U
وسط بازی
sported
U
بازی شوخی
speculation
U
سفته بازی
playfully
U
با خنده و بازی
paperwork
U
کاغذ بازی
sporting
U
بازی دوست
inning
U
یک دوره بازی
full-time
U
09 دقیقه بازی
charade
U
نوعی بازی
hanky-panky
U
حقه بازی
handout
U
نوبت بازی
handouts
U
نوبت بازی
firework
آتش بازی
cogs
U
حقه بازی
skating
U
اسکیت بازی
fireworks
U
اتش بازی
To be acting. To put it on .
U
رل بازی کردن
cog
U
حقه بازی
hustle
U
بازی هشیارانه
misplay
U
بازی اشتباه
bonfire
U
اتش بازی
bonfires
U
اتش بازی
polo
U
چوگان بازی
stick
U
چوب بازی
ingenuousness
U
راست بازی
gaming
U
قمار بازی
hustled
U
بازی هشیارانه
hawking
U
قوش بازی
sport
U
بازی شوخی
tricking
U
شعبده بازی
play on words
<idiom>
U
بازی با کلمات
chicaneries
U
حیله بازی
catch
U
بازی دستش ده
knuckle bone
U
قاب بازی
gambling
U
قمار بازی
bandying
U
چوگان بازی کچ
lusory
U
بازی کن خنده کن
doubled up
U
بازی دوبل
bandy
U
چوگان بازی کچ
fencing
U
ششمشیر بازی
bandies
U
چوگان بازی کچ
bandied
U
چوگان بازی کچ
legerdemain
U
حقه بازی
let us play
U
بازی کنیم
checkers
U
بازی چکرز
chicanery
U
حیله بازی
sports
U
بازی شوخی
football game
U
بازی فوتبال
tricked
U
شعبده بازی
doubled
U
بازی دوبل
job stick
U
دسته بازی
hanky-panky
U
روباه بازی
double
U
بازی دوبل
trick
U
شعبده بازی
jugglery
U
شعبده بازی
malversation
U
دغل بازی
golfing
U
بازی گلف
mountebankery
U
چاچول بازی
playtime
U
هنگام بازی
trickery
U
حیله بازی
mountebankery
U
زبان بازی
popery
U
پاپ بازی
red tapery
U
قرطاس بازی
rooker
U
یکجورکفش یخ بازی
rope dancing
U
بند بازی
rope dancing
U
ریسمان بازی
ropery
U
طناب بازی
toy
U
اسباب بازی
toy
U
بازی کردن
toys
U
اسباب بازی
toys
U
بازی کردن
twiddling
U
بازی کردن
twiddles
U
بازی کردن
twiddled
U
بازی کردن
twiddle
U
بازی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com