English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mesh U روش اتصال چند ماشین به هم
meshes U روش اتصال چند ماشین به هم
meshing U روش اتصال چند ماشین به هم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
Other Matches
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
colligation U اتصال
clutch dog U فک اتصال
concatenate U اتصال
incorporation U اتصال
conjuncture U اتصال
bonding U اتصال
union U اتصال
connection U اتصال
unions U اتصال
cutter link U اتصال
connect node U کد اتصال
connexions U اتصال
inosculation U اتصال
connection line U خط اتصال
tie line U خط اتصال
tie down U اتصال
coupling U اتصال
single u butt joint U اتصال لب به لب "یو"
single u butt weld U اتصال لب به لب "یو"
juncture U اتصال
symphysis U اتصال
contacts U اتصال
contact U اتصال
contacting U اتصال
joint U اتصال
connectivity U اتصال
wiring U اتصال
coitus U اتصال
connector U اتصال
v joint U اتصال "وی "
hitching U اتصال
hitches U اتصال
hitched U اتصال
hitch U اتصال
scarf U اتصال
scarfs U اتصال
bounding U اتصال
contacted U اتصال
abutment U اتصال
attaches U اتصال
attach U اتصال
butt joint U اتصال لب به لب
binding U اتصال
interconnetion U اتصال
conjunctions U اتصال
lap joint U اتصال لب به لب
network U اتصال
interconnection U اتصال
fitting U اتصال
bindings U اتصال
networks U اتصال
suspension U اتصال
continuity U اتصال
junctions U اتصال
suspensions U اتصال
junction U اتصال
attaching U اتصال
nexus U اتصال
butt joint riveting U اتصال لب به لب
conjunction U اتصال
seams U خط اتصال
link U اتصال
seam U خط اتصال
lead wire U خط اتصال
abjoint U بی اتصال
law of continvity U اتصال
fusions U اتصال
jump joint U اتصال لب به لب
fusion U اتصال
earth U اتصال به زمین
joint pin U خار اتصال
earths U اتصال به زمین
short circuit U اتصال پیداکردن
copulas U وسیله اتصال
finger joint U اتصال انگشتی
join clip U گیره اتصال
copula U وسیله اتصال
joining point U نقطه اتصال
series connection U اتصال دنبالهای
interconnection scheme U نقشه ی اتصال
female connector U اتصال ماده
interconnection of diagram U نمودار اتصال
internal connection U اتصال داخلی
series connection U اتصال زنجیری
series connection U اتصال سری
faulty connrction U اتصال معیوب
coupling U جفت اتصال
jack box U جعبه اتصال
joint length U طول اتصال
short circuit U اتصال برق
pivot U توپی اتصال
pivoted U توپی اتصال
knuckle joint U اتصال زانویی
lap joint U اتصال پوششی
lap joint U اتصال نیمانیم
lap joint U اتصال رویهم
drag link U اتصال کششی
jointing iron U اهن اتصال
drag bar U میله اتصال
line termination circuit U اتصال مشترک
double u butt joint U اتصال لب به لب یو دوبل
double junction U اتصال مضاعف
lead wire U سیم اتصال
lighting outlet U اتصال نور
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
link bar U میله اتصال
earthing U اتصال زمین
pivots U توپی اتصال
short circuit U اتصال کوتاه
joint space U محل اتصال
joint washer واشر اتصال
sleeve joint U اتصال با بوش
slip joint U اتصال ازاد
junction cable U کابل اتصال
exhaust connection U اتصال خروجی
junction potential U پتانسیل اتصال
socket coupler پریز اتصال
spigot and socket joint اتصال مفصلی
electrical connector U اتصال برق
link belt U تسمه اتصال
star connection U اتصال ستارهای
star connection U اتصال ستاره
electric connection U اتصال الکتریکی
electrical bounding U اتصال الکتریکی
sealing joint U اتصال اب بندی
haunched connection U اتصال ماهیچهای
miter U اتصال فارسی
overlap joint U اتصال نیمانیم
sling U تسمه اتصال
operate U اتصال دادن
idle junction U اتصال ازاد
microphone connection U اتصال میکروفن
slip road U سربالایی اتصال
parallel connection U اتصال موازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com